به گزارش
تحلیل ایران به نقل از فارس، از قزوین با اشاره به خاستگاه اصلی شب یلدا در تاریخ کهن ایران بیان کرد: در ایران باستان که پیشه بیشتر مردمان ایران زمین، کشاورزی و دامداری بوده است، آغاز زمستان به ناگزیر در خانه نشینی و نگرانی از معاش و کفایت آذوقه در طی فصل
سرما موجب میشد تا در طولانیترین شب سال برای قوت قلب یکدیگر گرد هم جمع شوند تا با تابستانیترین رفتار خود، تاریکی شب و آغاز سرما را به سخره بگیرند.
وی افزود: شب یلدا شب تولد مهر و خورشیدی که عزیز است همراه با میوههایی که سرخ رنگ بودند، یادآور آتش و مهر در سفرههای یلدا جای خود را باز کرد و هندوانه که میوه فصل تابستان بوده در زمستان همراه با قرمزی انار ناردون، سنتی زیبا را
شکل بخشید که به مرور ایام به جشن بدل گشت و نماد جشن میلاد مهر و خورشید پس از طولانیترین تاریکی سال نام گرفت.
رئیس بنیاد ایران شناسی استان قزوین با بیان اینکه آیین شب یلدا، یکی از زیباترین، باارزشترین و ژرفترین جشنهای ایرانی است، گفت: ایرانیان باستان باور داشتند که هر انسان چهار طبع دارد و خوردن غذاها و میوههای متفاوت از جمله هندوانه،
انار، گردو، انجیر و خرما، تعادل بخش طبع انسان بوده و در شب نشینی ها نیز از آن استفاده میکردند.
وی خاطرنشان کرد: در زمانهای دور، ایرانیان باستان برای این که شبهای دراز و سرد زمستان را به خوشی دور هم بگذرانند، آتش روشن میکردند تا مایه روشنایی و گرما بخش خانههایشان شود. این دورهم نشینی را «آتشان» نیز مینامیدند و اکنون
نیز در برخی روستاها از آن با عنوان شب نشینی «آتشان» یاد میشود.
«یلدا» از زیباترین و ژرف ترین جشنهای ایرانی است
تقوی عنوان کرد: این آیین پس از دین اسلام مانند بسیاری از دیگر آیینها، نمادهای اسلامی به خود گرفت و با آداب و فرهنگ اسلامی در آمیخت و چهرهای تازه یافت که اکنون با ذکر حکایات و داستانها و تفال از دیوان حافظ و همچنین خواندن قرآن
کریم، بلندترین شب سال را سر میکنند.
وی با بررسی شب یلدا در کتابهای تاریخی اظهار کرد: ابوریحان بیرونی دانشمند قرن چهارم هجری شمسی در کتاب آثار الباقیه عن القرون الخالیه ترجمه اکبر دانا سرشت که در گاهشناسی و معرفی تقویم ملل و معرفی ایام شادمانی و روزهای غمناکی ملل
شناخته میشود و در سال 391 هجری قمری تالیف و تا 427 هجری قمری تغییراتی داشته، در مورد شب یلدا میگوید: «و نام این روز میلاد اکبر است و مقصود از آن، انقلاب شَتوی (زمستانی) است. گویند در این روز، نور از حد نقصان به حد زیادت خارج میشود و آدمیان به نَشو و نما
آغاز میکنند و پریها (دیوها) به زبونی و فنا، روی میآورند.» و این جشن را، یعنی روز اول دیماه را، «نَوَد روز» هم میگویند؛ چون میان آن تا نوروز درست نود روز فاصله است.
تقوی ادامه داد: همچنین ابوریحان بیرونی در کتاب قانون مسعودی ذکر کرده است: «اولین روز از دیماه را خرم روز یا خُره روز مینامند. خور روز یعنی روز تولد خورشید که شکست ناپذیر است. این روز منتسب به اهورامزدا است و یکی از روزهای چهارگانه
جشنهای دیگان (هم نام شدن روز و ماه) است.
این مسوول عنوان کرد: محمدحسین خلف تبریزی مؤلف «واژهنامه برهان قاطع» نیز در واژهنامه تالیف شدهاش در سال ۱۰۳۰ هجری شمسی، یلدا را اینطور معنی کرده: «یلدا، شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدْی و آخر قوس میباشد و آن طولانیترین
شبها است در تمام سال؛ در آن شب یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل میشود و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک است. بعضی گفتهاند شب یلدا یازدهم جدی است.»
وی با اشاره به اشعار شعرا در توصیف شب یلدا گفت: بسیاری از شعرا، یلدا را برای تشبیه و استعاره به کار بردهاند. شب یلدا را به بلندی و سیاهی گیسو یا چشم معشوق و معشوق را به خورشید تشبیه کردهاند. برخی از شاعران هم یلدا را به سیاهی
و ظلمت و روز را به روشنی و امید، پیوند میدهند. از میان شعرای فارسی زبان سعدی و حافظ بیشتر از دیگران از شب یلدا سخن گفتهاند.
رئیس بنیاد ایران شناسی استان قزوین تصریح کرد: سعدی در این باره میگوید: «بر آی، ای صبح مشتاقان، اگر هنگام روز آمد،که بگرفت این شب یلدا، ملال از ماه و پروینم» یا «روز رویش چون برانداخت نقاب از سر زلف، گویی از روز قیامت شب یلدا برخاست».
وی افزود: حافظ هم اینگونه در وصف یلدا سروده است که «بر سر آنم که گر ز دست بر آید، دست به کاری زنم که غصه سر آید، خلوت دل نیست جای صحبت اغیار، دیو چو بیرون رود فرشته درآید، صحبت حکام ظلمت شب یلداست، نور ز خورشید خواه بو که بر آید»
همچنین محتشم کاشانی عنوان کرده است که «شب یلدای غمم را سحری پیدا نیست، گریههای سحرم را اثری پیدا نیست»
تقوی در ادامه با اشاره به آداب و رسوم مردم قزوین در شب یلدا بیان کرد: بنا به یک سنت دیرینه در کهن شهر تاریخی قزوین، یک هفته قبل از شب یلدا، بزرگ هر قوم یا طایفه، خانواده و خاندان، مقدمات شب یلدا را فراهم کرده و تمامی اقوام در این
شب، به خانه وی میرفتند.
وی خاطرنشان کرد: زمانهای گذشته هرکس یک رنگ لباس بر تن میکرد و این لباسهای رنگی رنگی و ایستادن و نشستن کنار یک دیگر رنگین کمانی از مهر و صفا و سادگی ایجاد میکرد. نظافت و آراستگی در شب یلدا، یکی دیگر از ویژگیهای قزوینی هاست
که باید حتما خانه را آب و جارو کرد و لباس نو بر تن داشت.
تدارک ویژه قزوینیها برای دورهمی شب یلدا
تقوی بیان کرد: شام ویژه قزوینیها در دورهمی شب یلدا حتی مختصر هم که بود «شام محبت و آشتی کنان» نامیده شده و در منزل بزرگ فامیل بین خانوادههایی که با هم کدورت دارند، صلح و صفا برقرار میشد.
وی عنوان کرد: نماد رنگ سرخ میوههای سفره یلدا، مانند انار و هندوانه به تعبیری که سهروردی از آن به عقل سرخ یاد میکند، اندیشه پویای ایرانی دور از نا امیدی و امید به روشنی را تبیین مینماید و اینکه نوید زمستان پربرکتی را میدهد.
قصه گویی، شاهنامه خوانی و سخنوری از آیینهای زیبای شب یلدا در ایران و قزوین به عنوان کهن شهری ایرانی بوده است.
رئیس بنیاد ایران شناسی استان قزوین تصریح کرد: هر قوم و طایفهای در قزوین، یک آداب خاص برای برپایی این شب داشتند. هنوز در برخی مناطق مراسم شال اندازی در شب چله مرسوم است به این گونه که پسر جوانی که از دختری خوشش می آمد برای بیان
علاقه خود در شب چله شال کمر خود را باز کرده و از پشت بام خانه دختر که به آن درجی سران یا باجی خانه می گفتند، آویزان مینمود اگر خانواده دختر تمایل به این ازدواج داشتند به آن شال هدیهای مانند جوراب می بستند.
وی در پایان گفت: کتاب جشنهای کهن ایرانی، تالیف سعید وزیری نیز درباره آیین یلدا در میان مراغیهای الموت توضیح می دهد: «مراغیانی که در رودبار الموت زندگی میکنند به این شب ارج مینهند، آنان در شب یلدا انجمن یا مهمانی مفصلی برپا
میکنند که در آن فقط پیران یا بزرگان حضور دارند و زنان، جوانان و بیگانهها را راه نمیدهند. گروهی هم برای نگهبانی روی پشتبامها میروند و مراقبت میکنند تا مبادا چشم بیگانهای به این مجلس بیفتد».