بحران دریای سرخ آغاز یک تحول جهانی است

امیر علی امیری
    •••••  یکشنبه ۰۱ بهمن ۱۴۰۲ — ۱۸:۴۳ کد مطلب : 154394/a   
پس از جنگ جهانی اول و دوم وآغازجنگ سرد، آزمایش‌ها و استفاده از جنگ‌افزارهسته‌ای گمانه‌زنی‌های گسترده‌ای را در مورد جنگ جهانی بعدی به وجود آورد.
 
مقامات کشوری و لشکری بسیاری از کشورها وقوع این نبرد را پیش‌بینی کرده‌اند و در بسیاری از کشورها این واقعه به صورت تخیلی بازسازی شده‌است. گسترهٔ مضامین استفاده شده دربارهٔ جنگ جهانی سوم از استفادهٔ محدودجنگ‌افزار هسته‌ای تا نابودی کامل سیارهٔ زمین متغیر می‌باشد. 
 
در این میان مولفه های تأثیر گذار زیادی برای جلوگیری یا شروع یک جنگ فراگیر وجود دارند.
 

نظم آینده و احتمال جنگ جهانی

 
گذار از یک نظم بین‌المللی به نظمی نوین درواقع حرکت به سمت تثبیت ایده‌ها، ایدئولوژی‌ها و یا هویت‌های معینی با تکیه‌بر مؤلفه‌های مادی قدرت و جایگاه جهانی بازیگران نوظهور یا ناراضی از وضع موجود است. درواقع با سر برآوردن منتقدان و مخالفان نظم موجود، بحث تغییر در نظم و دوران گذار آغاز می‌شود. تلاش ها برای تغییر نظم موجود، می‌تواند به تکامل یک نظم یا فروپاشی آن منجر شود.
 
درصورتی‌که قدرت‌های سازنده و حافظ نظم موجود بتوانند با مخالفان مصالحه نمایند و هنجارهای موجود را بازسازی کنند تکامل نظم اتفاق می‌افتد؛ اما اگر مخالفان این توان را داشته باشند که بنیان‌های نظم موجود را به چالش بکشند و ارزش‌ها، قواعد و رویه‌های موازی جایگزین ایجاد کنند، تغییر نظم صورت می‌گیرد.
 
دوران گذار معمولاً با سطحی از درگیری بین دولت‌های بزرگ و ظهور بازیگران جدید همراه است. بااین‌حال گذار می‌تواند تدریجی یا ناگهانی و خشونت‌آمیز یا مسالمت‌آمیز باشد. جنگ‌های جهانی اول و دوم گذارهایی تدریجی و خشونت‌آمیز درحالی‌که فروپاشی نظم دوقطبی ناگهانی بود.
 
بحران‌ها، درگیری‌ها و جنگ‌هایی که در حال حاضر در جریان هستند، نشان می‌دهند که چشم‌انداز ژئوپلیتیکی جهان در سال‌های اخیر عمیقاً تغییر کرده است و رقابت‌ قدرت‌های بزرگ در مناطق مختلف مجدداً نقش تعیین‌کننده‌ای در تحولات بین‌المللی ایفا می‌کند. روندها و تحولات اخیر از جنگ غزه و جنگ اوکراین گرفته تا رقابت ایالات‌متحده و چین نمونه هایی از همین تغییرات اساسی در ژئوپلیتیک جهانی است. 
 
بر همین اساس وقوع یک درگیری پایدار بین غرب و رقبای آن - به‌ویژه چین، روسیه و جهان اسلام محتمل به نظر می‌رسد و با تشدید شکاف‌های جهانی،ممکن است یک بازسازی ژئوپلیتیکی عمیق‌ و به تبع آن گذار به یک نظم جدید جهانی در حال شکل‌گیری باشد.
 

هدف خروج آمریکا از غرب آسیاست

 
تایمز لندن در گزارشی تشریح می‌کند : 
اینطور نیست که شرکت کنندگان داووس در نیم قرن گذشته در یک حباب برف زندگی کرده باشند. انها تاثیر جنگ خاورمیانه بر قیمت نفت و تروریسم را دیده اند. 
 
در سال جاری تدابیر امنیتی در جشن داووس در سوئیس بیشتر از معمول است، شاید به این دلیل که پول در نهایت برای نخبگان کسب و کار کاهش یافته است.
 
واقعیت این است که جنگ در همه جا وجود دارد، در سراسر مناطق گسترش می یابد، هجوم دریایی هر نقطه را به یک منطقه خطر بالقوه تبدیل می کند، و مانع عبور غلات اوکراین به کشورهای در حال توسعه می شود. و سپس افزایش کنترل نشده و اغلب تهدیدآمیز قدرت دریایی چین در آسیا وجود دارد.
 
این روزنامه در گزارش دیگری بیان داشت درگیری دریای سرخ تنها اولین اقدام در یک طرح هماهنگ برای بیرون راندن آمریکا از منطقه است.
 
با وجود آنکه عدم‌قطعیت‌ها فراوان و صحنه کنونیِ میدان جنگ غزه پرابهام و پیچیده است، به نظر می‌آید رویدادهای لازم برای وقوع جنگ جهانی سوم کافی باشد.نگاهی به رویدادهای منتهی به دو جنگ جهانی اول و دوم نشان می‌دهد، شدت جنگ‌ها و کینه‌های انباشته طرفین مخاصمه در رویدادهای کنونی، اگر بیشتر از رویدادهای منتهی به جنگ جهانی اول و دوم نباشد، کمتر نیست.
 

پیشران‌های بازدارنده جنگ سوم جهانی کدامند؟

 
رشد عقلانیت بشری و آگاهی از خسارات گسترده جنگ در جامعه بین‌الملل در مقایسه با گذشته مهمترین مانع گسترش جنگ است.در شرایط کنونی، شخصیتی مانند هیتلر در رویدادهای کنونی سراغ نداریم. حتی نتانیاهو برای حفظ و بقاء تمایلی به گسترش جنگ ندارد. تحرکات جبهه مقاومت در عراق و یمن و سوریه و لبنان، علائم بازدارنده به آمریکا است تا به نفع رژیم صهیونیستی وارد منازعه نشود.
 
اقدامات آمریکا و اظهارات مقامات کاخ سفید نیز علائم بازدارنده آمریکا به جبهه مقاومت است تا به نفع حماس وارد جنگ نشوند. شواهد تقریبأ نشان می‌دهد در شرایط کنونی، حزب‌الله لبنان تمایلی به باز کردن جبهه جنگی در شمال سرزمین‌های اشغالی علیه اسرائیل ندارد. اسرائیل خوی توسعه‌طلبی دارد اما در شرایط کنونی، برای اعاده حیثیت و بقاء می‌جنگد. هزینه‌های گسترش جنگ برای آمریکا و چین بسیار بیشتر از سود مقطعی و موردی آن است.
 
شبکه‌ای شدن «زنجیره ارزش جهانی» گسترش جنگ در مختصات جهانی را برای همه کشورهای سهیم در این شبکه به معادله‌ای باخت باخت تبدیل می‌کند.