دهم اکتبر ۲۰۲۳ سه روز پس از شروع طوفانالاقصی وقتی پرچم فلسطین را دور شانههایش گره زد و به خیابانهای شهر مالمو رفت تا در حمایت از فلسطین قدمی برداشته باشد، هیچوقت فکرش را نمیکرد آن جمع دهنفریشان چند وقت بعد تبدیل شود به اجتماع هزاران نفری. فکرش را
نمیکرد از آن به بعد هر یکشنبه ساعتهایشان را بهوقت فلسطین کوک کنند و هر کجا که باشند خودشان را برسانند به مرکز شهر تا صدای مظلومیت فلسطین باشند. قراری که هیچوقت کنسل نشد و صداهایی که هیچوقت خاموش نشد. صحبت از لیلی فزونی است؛ بانویی ایرانی که ساکن سوئد
و یکی از پرچمداران مقاومت در قلب اروپاست.
از 49 سال عمری که دارد 30 سالش را خارج از ایران زندگی کرده است، چند سالی امارات و بعد هم سوئد، تا همین چند سال پیش اتفاقات منطقه آنچنان برایش اهمیتی نداشت، به قول خودش سرگردان بود، نه انقلابی بود نه مذهبی، باورهایش نزدیک به حکومت کشورش نبود. تا اینکه دوباره
تصمیم گرفت در یکی از دانشگاههای سوئد اقتصاد و سیاست بینالملل بخواند، ورود به عرصهٔ سیاست باعث شد پاسخ بسیاری از سؤالهایش را پیدا کند. از آن به بعد بود که پرچم ایران تبدیل شد به نماد افتخار و عزتش و مقاومت هم شد آرمانش.
وقتی شب کریسمس هم داغ غزه سرد نشد!
از ایران وصل میشوم به سوئد و مینشینم پای حرفهای زنی آشنا و هموطن کیلومترها دورتر در اروپا. بانویی که یکسال است هر کجا جمع حامیان فلسطین جمع باشد آنجاست. البته حضورش در آنجا به همین سادگیها نیست. شرکت در این تجمعها میتواند به قیمت گزافی برایش تمام
شود. بارها از سوی طرفداران زن، زندگی، آزادی و حامیان رژیم صهیونیستی تهدید به مرگ شده است اما باز میرود. یک سالی میشود که یکشنبهها و شنبهها قرارشان در مرکز شهر مالمو است. با هر ملیتی از ایرانی، لبنانی، آمریکایی تا سوئدی، دانمارکی و... جمع میشوند و دو سه
ساعتی از فلسطین میگویند. البته روزهای اول تعدادشان انگشتشمار بود. همین راهپیماییهای مداوم و مکرر بود که باعث شد حالا وجدان هزارانهزار نفر در سوئد بیدار شود.
لیلی گاهی هم خودش محوریت جمع حامیان فلسطین است مثل شب کریسمس که در صفحه فیسبوکش فراخوان داد که میخواهد در ایستگاه مرکزی قطار جایی که مسیر پر تردد مسافران مخصوصاً در آن ایام است بنشیند و صدای غزه باشد. فکرش را نمیکرد در آن هوای سرد و در شب کریسمس همراهی
داشته باشد اما بیشتر از ۳۰ نفر دیگر حتی از دانمارک آمده بودند و ساعتها کنار لیلی آنجا ماندند. سرود خواندند، بین مسافران بروشور پخش کردند و...