هنرمندانی که با قلم طرح بهشت می‌زنند

حنان سالمی
    •••••  یکشنبه ۰۶ آبان ۱۴۰۳ — ۲۱:۳۸ کد مطلب : 166612/a   

به گزارش تحلیل ایران ، حوصله می‌خواهد که صدای چکش زدن روی ورقه‌های آهنی کلافه‌ات نکند. نگاهش می‌کنم. سلام می‌دهم. با وسایل ور می‌روم. اما حواسش پرتِ کار است. بین ظرف‌های توی هم چیده شده نِشسته و چکش را با دست راستش گرفته و یک نفس می‌کوبد. جسمش توی دنیای ماست اما روحش غرق دنیای قلم زدن روی بشقاب مسی است. انگار دارد بهشت را با دست‌هایش روی بشقاب پیاده می‌کند. 

می‌نشینم کنارش و می‌گویم «خسته نباشید» اما نمی‌شنود و جوابی نمی‌دهد و همچنان با قلم می‌زند روی بشقاب. طرحش یک بهشتِ لایتناهی کش‌دار است که از نقطه مرکز بشقاب شروع شده و دایره‌وار در تمام ابعاد ظرف تکثیر می‌شود. بته دارد. جقه دارد. و هزار طرح اسلیمی دیگر.

 

تماشای بهشت فلزی

مشتری‌ها یکی و دو تا نیستند. می‌آیند و یک دل سیر توی کارگاه می‌چرخند و به ظرف‌ها دست می‌کشند. اصلاً مگر کسی هست که از تماشای این بهشت فلزی خوشش نیاید؟ خیلی‌ها فقط برای تماشایش آمده‌اند و خیلی‌های دیگر، دل را می‌زنند به دریا و دست به نقد می‌شوند تا تکه‌ای از بهشت را با خودشان به خانه‌هایشان ببرند. من اما از دسته اولم. برای تماشای هنر شیرینی آمده‌ام که زیبایی‌اش عالم‌گیر شده و چند روزی می‌شود که ثبت جهانی شده است.

 

انقلاب قلم‌زنی و هنری که سوخت

اسمش «قلم‌زنی» است و قدمتی بیشتر از چندهزارساله دارد و در هر دوره‌ای از تاریخ ایران، ردی از هنرنمایی آن وجود دارد. 

 

آثار قلم‌زنیِ کمی اما از دوره مادها، یعنی حوالی سده هفتم قبل از میلاد، به یادگار مانده که طرح‌هایش نمودی از زندگی مردمان ماد آن دوران است. بعد از آن، یعنی در دوران هخامنشی، قلم‌زنی به نقطه اوجش می‌رسد و در واقع می‌توان گفت دوران انقلاب قلم‌زنی در همین دوره است و قلم‌زنی‌ها همراه با ترصیع یا کار کردن سنگ‌های زینتی همراه بوده است اما اسکندر مقدونی بعد از حمله و به آتش کشیدن تخت‌جمشید تمام ظرف‌های قلم‌زنی شده را به آتش می‌کشد و با ذوب آن‌ها دستور می‌دهد تا سکه درست کنند! 

 

تنها قلم‌زنی شده‌های جان سالم به در برده از حمله مقدونی، دو لوح سیمین و زرین چهار و پنج کیلوگرمی است که در موزه ملی ایران نگهداری می‌شوند. اما برای بعد از آن یعنی در دوره سلوکی‌ها و اشکانی‌ها و ساسانی‌ها و بعدتر از آن در اسلام، قلم‌زنی مثل یک میراث رگ و ریشه‌دار، سینه به سینه و خانه به خانه جان گرفته و منتقل شده و این هنر زیبا را در هر طرف که چشم بگردانید خواهید دید.

کارگاهی با عطر پاییز

 

محکم با چکش می‌زند و صدا مرا به طرفش برمی‌گردانَد. چشم‌هایمان که در هم گره می‌خورَد می‌خندد و بشقابش را نشان می‌دهد. دانشجوی سال آخر دکترای هنر است و بیشتر ظرف‌های کارگاه را خودش قلم‌زنی کرده. می‌گویم «سلام دادم، مشغول کار بودید، حواستان نبود» عذرخواهی می‌کند و به احترام می‌ایستد تا ظرف قلم‌زنی شده پر از نارنگی‌های تازه را تعارف بدهد. 

 

کارگاه عطر پاییز گرفته. ترکیب نارنگی و شربت بهارنارنج وسط ظرف‌های قلم‌زنی شده بهشتی، آدمیزاد خسته از دود و ترافیک را تا کجاها که نمی‌بَرَد.

 

کار بشقابش تقریباً تمام شده. با شوق نگاهش می‌کند و نشانم می‌دهد. «به نظرتون چطوره؟» آن‌قدر زیباست که برای تعریف کردنش کلمه کم می‌آورم. آدم مگر می‌تواند درست و حسابی بهشت را تعریف کند؟ می‌پرسم «فقط یک بشقاب آهنی را می‌گیرید و با قلم و چکش روی آن می‌کوبید و همین؟» می‌خندد. بلند بلند. و کنارش برایم جا باز می‌کند.

«قلم‌زنی یعنی هنر تزیین و کندن نقش و نگار روی اشیای فلزی مثل مس، نقره، برنج و حتی طلا. اما با چه وسیله‌ای؟ چکش و قلم. در مرحله اول پشت سطحی که می‌خواهیم قلم‌زنی کنیم را با لایه‌ای از قیر می‌پوشانیم تا ضربات چکش کج و معوجش نکند. قیر را با دستگاه ذوب می‌کنیم و لایه لایه روی سطح می‌کشیم. بعد منتظر می‌مانیم تا سرد شود. وقتی خوب خوب سرد شد یک لایه دوغاب سفید می‌کشیم. باز هم منتظر می‌مانیم تا خشک شود. بعد با مداد طرحمان را می‌کشیم و تا آخر کار که خودتان دیدید چطور از آب درآمد.»

 

طرح‌هایی شبیه بهشت

طرح‌ها جان دارند. نگاهشان که می‌کنی انگار دارند قصه سال‌های دور و حتی نزدیک وطن را برایت تعریف می‌کنند. در هم پیچیده‌اند و شکل‌هایی اسلامی و عرفانی و حتی مدرن دارند. خانم مرجانی خودش طرح‌هایش را می‌کشد و قلم‌زنی می‌کند اما «همه هنرمندان قلم‌زنی خودشان هم طراح‌اند؟»

 

ظرف‌های قدیمی‌ترش را از توی قفسه پشت سرش بیرون می‌کشد و نشانم می‌دهد. «مهم‌ترین مرکز ساخت و قلم‌زنی اصفهان است. یک‌جورهایی می‌شود گفت پایتخت قلم‌زنی جهان هم هست. اینجا حدود ۸۱ درصد از هنرمندان قلم‌زنی، خودشان طراح و اجراکننده هستند. نگاه کنی متوجه می‌شوی. آقای ابطحی، آقای رازی و آقای جوادی هر کدام سبک و طرح خودشان را دارند. اما طرح‌های «اسلیمی»، «ختایی»، «گل‌وبوته شاه‌عباسی»، «منبت»، «مسجد شیخ لطف‌الله»، «اشکال حیوانی»و «شکار» خیلی مورد استفاده است و در واقع طرح‌هایی هستند که از نگاره‌های عامیانه یا سنتی الهام گرفته‌اند.»

هنر استعاره گرفتن عشق از جان

 

راست می‌گوید. قلم‌زنی هنر استعاره گرفتن عشق از جان است. هنرمند، شاعر می‌شود و همه احساساتش را با قلم روی ظرف‌های فلزی می‌کوبد تا جریانی از زندگی را با دست‌هایش برای ابد روی آن حکاکی کند. خانم مرجانی می‌گوید، ظرف‌هایی که او قلم‌زنی کرده تا قاره‌های خیلی دورتر از ایران رفته‌اند. باورش کمی سخت است اما حقیقت دارد. 

 

کنجکاوانه می‌پرسم «یعنی حتی آدم‌های قاره‌های دور هم این هنر را دوست دارند؟» صورتش گل می‌اندازد و ذوق‌زده وسط کارگاهش می‌ایستد و دست‌هایش را برای راهنمایی مشتری‌هایی که تازه آمده‌اند باز می‌کند «مگر می‌شود هنر ایرانی، این بهشت‌های کوچکِ قلم‌زنی شده را دوست نداشت؟ راستش را بخواهی، کلی آدم هست که برای داشتن این زیباهای بهشتی سر و دست می‌شکنند؛ بفرما نارنگی! توی ظرفی با طرح بهشت، پاییز، مزه می‌دهد.»