۱۴۴ ساعت تلاش بی‌وقفه برای رساندن آب به یزد

    •••••  یکشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۴ — ۱۲:۱۰ کد مطلب : 174335/a   
به گزارش تحلیل ایران  ظهر نهم فروردین‌ماه، هنوز بوی عید از کوچه‌های یزد نرفته بود که خبر تلخ قطع آب، آرامش مردم را ربود، خط حیاتی انتقال، قلب تپنده استان را نشانه گرفت و از حرکت باز ایستاد.ایستگاه‌های پمپاژ را عده‌ای با خاک یکسان کردند و آتش زدند و بحران، بی‌مقدمه خودش را نشان داد، صدای چکه‌چکه آخرین ذخایر آب در لوله‌ها، لرزه بر دل خانه‌ها انداخت و اضطراب را به جان مردم نشاند.شرکت آب و فاضلاب، وضعیت را قرمز اعلام کرد و تانکرها، یکی‌یکی وارد کوچه‌ها شدند، بطری‌های آب‌معدنی، ناگهان حکم طلا پیدا کردند و دبه‌های کوچک، دست‌به‌دست میان صف‌ها چرخیدند.در آن‌سو، جایی دور از چشم‌ها، حدود ۳۰۰ نفر نیروی فنی و عملیاتی شرکت آب منطقه‌ای یزد، آفتاب، شنزار و بی‌آبی را تاب آوردند و دل به سنگ و خاک سپردند، آن‌ها برای یزد جنگیدند و لحظه‌ای از نفس نیفتادند.
 

در سکوت کویر، صدای همت می‌آید

دل شب‌های سرد کویر، شجاعت می‌طلبید و پایداری، برق ضعیف مهتابی‌ها، پتوهای سربازی تکیه‌داده به دیوار ایستگاه، ظرف‌های یک‌بارمصرف غذاها، تنها دل‌گرمی‌شان را ساختند.یکی از مسئولان گفت که همان لحظه‌های اول بحران، حمام و سرویس‌های بهداشتی صحرایی را مهیا کردیم، اینجا خط مقدم است و تا پیروز نشویم کسی برنمی‌گردد.نیروها دل بازگشت به خانه نداشتند و کسی از رمضان و تعطیلات نگفت، اول مردم را در نظر گرفتند و بعد خودشان را، تکنسین‌های آب منطقه‌ای قوت کارشان از کودکان و سالمندانی می‌گرفتند که به آب دل امید بسته‌اند.
 
 

پاداش ایستادگی و تلاش «آب» شد

زیر آفتاب سوزان، پوست‌ها سوختند اما نگاه‌ها نلرزیدند، پینه‌های روی دست‌ها، مدال ایستادگی شدند و درد، جایی در دل این همت نگرفت، آن‌ها چیزی از خود دریغ نکردند و برای بازسازی ایستگاهی که مدیرعامل «کاملاً نابودشده» توصیف کرد، از پا ننشستند.نیروی انتظامی کنارشان ایستاد و امنیت را تضمین کرد، دلهره‌ها، زیر پوست آرام جمعیت خزیدند اما ترس، جایی در دل مأموریت نگرفت، یکی از مدیران گفت که این آب فقط برای شرب مردم است، نه برای صنعت، این را نه شایعات، بلکه واقعیت یزد نشان داد.پس از شش روز نفس‌گیر و ۱۴۴ ساعت خدمت بی‌وقفه، شیرهای خشکیده دوباره جان گرفتند و صدای زندگی را پخش کردند، هنوز آب‌رسانی کامل نشده، اما مدار حیات دوباره به جریان افتاد.این بحران ثابت کرد که اگرچه آب، زیر خاک پنهان می‌شود، اما همت، امید را از دل همان خاک بیرون می‌کشد، همان‌طور که جریان دوباره، عطش مردم یزد را پاسخ داد و لب‌های خشکیده را سیراب کرد.