به گزارش تحلیل ایران ، روزنامه «کاثماندو پست» نپال در گزارشی نوشت: «سالهاست که ایران و اسرائیل یک توازن ناپایدار از بازدارندگی متقابل و خصومت محدود را حفظ کرده بودند، اما آن دوره به سر رسیده است». دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا،
اکنون تحت فشار اسرائیل است تا تأسیسات هستهای ایران را هدف قرار دهد یا خطر اقدام یکجانبه اسرائیل را بپذیرد. اما ترامپ تمایلی به اقدام نظامی ندارد؛ او ترجیح میدهد از «دیپلماسی با چاشنی تهدید» استفاده کند. او بار دیگر سیاست فشار حداکثری خود را با هدف به صفر
رساندن صادرات نفت ایران و واداشتن این کشور به چشمپوشی از گزینه توسعه برنامه هستهای احیا کرده است.
دونالد ترامپ در مصاحبهای با «برت بایر» از شبکه فاکس نیوز گفت: «دو راه برای متوقف کردن ایران هست: با بمب یا با یک برگ کاغذ و من ترجیح میدهم معامله کنم.» از آن زمان، نامهای به رهبر ایران نوشته و پیشنهاد مذاکرات مستقیم هستهای را داده است.
گزارشها حاکی است که ایران ذخایر اورانیوم غنیشده خود را افزایش داده است و این امر ایران را در صورتی که تصمیم به ساخت بمب بگیرد به آن نزدیکتر میکند یا میتواند از آن بهعنوان اهرم فشاری برای احیای توافق هستهای ۲۰۱۵ استفاده کند. از زمان روی کار آمدن مسعود
پزشکیان، ایران علاقه خود را برای بازگشت به برجام نشان داده است. علی لاریجانی، مشاور رهبر ایران، نیز در این باره شفافتر صحبت کرده است. او در مصاحبهای با رسانهها خطاب به دولت ترامپ گفته است: «ما دنبال ساخت بمب نمیرویم، و شما هم شرایط ما را برای رسیدن به
توافق بپذیرید.»
اسرائیل توانایی لازم برای نابودی تأسیسات هستهای ایران را ندارد؛ آمریکا نیز اگرچه ممکن است توانایی چنین حملهای را داشته باشد، اما اراده آن را ندارد.اسرائیل شرایط موجود را فرصت مناسبی برای نابودی تأسیسات هستهای ایران میبیند اما توانایی لازم برای انجام
آن را ندارد؛ آمریکا نیز اگرچه ممکن است توانایی چنین حملهای را داشته باشد، اما اراده آن را ندارد. اسرائیل نگاه تهدیدمحور به ایران دارد، اما نگاه ایالات متحده وسیعتر است. واشنگتن برنامه هستهای ایران را در چارچوب ژئوپلیتیک جهانی، منافع منطقهای در خاورمیانه،
و امنیت خلیج فارس و ارتباط آن با کشتیرانی جهانی میبیند، کشتیرانیای که در برابر هرگونه حمله نظامی از سوی آمریکا یا اسرائیل و واکنش احتمالی ایران آسیبپذیر است. ترامپ که دیدگاه انزواطلبانه دارد، علاقهای به جنگ ندارد، افزون بر این شکست در جنگ با ایران افسانه
شکستناپذیری یک «رئیسجمهور قوی» را نابود میکند.
نویسنده در ادامه ادعا میکند که ترامپ احتمالاً به ایران حمله نخواهد کرد و چراغ سبز برای حمله اسرائیل نیز نخواهد داد. حمله به ایران ممکن است موجب احساس امنیت نسبی پادشاهیهای عربی شود و در نتیجه، آنها را از نفوذ آمریکا دور کرده، انگیزه آنها برای عادیسازی
روابط با اسرائیل و وابستگیشان به سلاحهای آمریکایی را کاهش دهد. چنین حملهای همچنین ممکن است ایران را بیش از پیش به سمت چین سوق دهد. این حمله میتواند به «لحظهای مشابه کودتای ۱۹۵۳ علیه مصدق» تبدیل شود، حادثهای که روابط ایران و آمریکا را برای دههها به عقب
برد.
ترامپ هم تهدید است و هم فرصت؛ ایران ممکن است تصمیم گرفته باشد که از این فرصت بهره بگیرد. کافی است ایران آن امتیازی را به ترامپ بدهد که بتواند به پایگاه سیاسی خود، همانند بازنگری توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی در دوره اول خود، نشان دهد که «توافقی بهتر» از
آنچه قبلاً ترک کرده بود، به دست آورده است. توانایی آستانهای ایران برای ساخت سلاح هستهای، یک برگ چانهزنی قابلتوجه است. بنابراین، انگیزهها و الزامات، حداقل برای آغاز مذاکرات، اگر نه توافق نهایی، در هر دو طرف وجود دارد.