به گزارش تحلیل ایران ، دیروز خبر انفجار در بندر شهید رجایی بندرعباس و دیدن تصاویر دردناکش یادمان انداخت که جنوب ایران انگار همیشه در دلش زخمی دارد که هرگز خوب نمیشود زخم همیشه تازهای که هرازچندگاهی با یک اتفاق دوباره سر باز میکند. یک جغرافیای دوست داشتنی
که همه ایران برای نگهداشتن آن در برههای از تاریخ به قربانش رفتهاند. زمانی در جنگهای جهانی، زمانی مقابل بعثیها، زمانی مقابل گروهکهای تروریستی و زمانی در سیل و زلزله… جایی که همیشه دوست داریم شاد و سرخوش با عینک ریبن کنار شط و دریاهایش قدیم بزنیم، فلافل
جنوب بخوریم، نیانبون و بندری شاد بشنویم، با مردمان خونگرمش پایکوبی کنیم و واقعاً به عشق صنعت نفت خیال کنیم که برزیل هم جزوی از خاک آن محسوب میشود. اما اینجا جایی است که گاهی کنار بوی فلافلهای بندر بوی دود مشامت را پر کند، گاهی کنار صدای نیانبون بندریهای
شاد صدای آه و انفجار را میشنوی و کنار رقصهای شادی باید به رقص سوزناک مرگ در این اقلیم نگاه کنی. تکهای عزیز از خاک ایران که همه مردم کشور حتی اگر زبان اهالیاش را بلد نباشند، کنارش میایستند و سربزنگاههای غمگین برایش با یک لهجه گریه میکنند.
افسانهها میگویند شهری که از دل خاکستر برخیزد، دیگر هرگز شکست نمیخورد. بندرعباس، نام تو، از این پس، با واژهی «ایستادگی» نوشته خواهد شد.
به بهانه اتفاق روز گذشته در بندر شهید رجایی در فضای مجازی، موجی از همدلی به راه افتاد. مردم در شبکه ایکس با هشتگهایی چون «بندرعباس تسلیت» و «دل بندرعباس میسوزد» به سوگ نشستند. تصاویر دود و خاکستر، و روایتهای مردمی از دل حادثه، دل هزاران نفر را لرزاند.
هر کس به زبان خود، از بندری گفت که در برابر شعلهها قد کشید، و با کلمات ساده یا پرشور، درد و دلاوری بندرعباس را فریاد زد. این بار، داغ بندر تنها بر دوش خودش نماند؛ صدایش به گوش تمام ایران رسید و کاربرانی که اگر از راه دور کاری از دستشان بر نمیآید اما به اندازه
یک پست در دنیای مجازی همدردیشان نسبت به این اتفاق را نشان دادهاند.