به گزارش تحلیل ایران ،در جامعهای زندگی میکنیم که در حوزههایی حیاتی مانند کشاورزی و آب، دیدگاههایی بهشدت متضاد و گاه با ۱۸۰ درجه اختلاف وجود دارد. در گفتوگوی تفصیلی با عیسی کلانتری، وزیر اسبق کشاورزی و رئیس پیشین سازمان محیط زیست، به بررسی ریشههای
این اختلافات، ناکارآمدی تصمیمگیری علمی، سوءبرداشتها از مفهوم خودکفایی، فرسایش خاک، سدسازیهای مخرب و به گفته او فجایعی همچون سد گتوند پرداختهایم.کلانتری معتقد است اگر تصمیمات مهم کشور بر پایه علم گرفته نشود، منابع حیاتی ایران نظیر خاک، آب، جنگلها و زیستبومها
از بین میروند و آیندگان ما را نخواهند بخشید.در بخش نخست گفتوگو با کلانتری به صراحت به ریشههای بحران آب در ایران، بهویژه در بخش کشاورزی، اشاره کرد. او سیاستهای نادرست تخصیص آب، نبود نظارت بر وزارت نیرو، و مصرف بیرویه آبهای تجدیدپذیر را عوامل اصلی این
بحران دانست. کلانتری تأکید کرد که برای نجات کشور از فاجعه زیستمحیطی، باید مصرف آب را به حداکثر ۵۰ میلیارد مترمکعب برسانیم.حال مشروح بخش دوم گفتوگو را با هم میخوانیم:
فارس: آقای کلانتری، چطور میشود که درباره موضوعی مثل آب یا کشاورزی، دیدگاههایی در کشور وجود دارد که ۱۸۰ درجه با هم اختلاف دارند؟ اینها از کجا ناشی میشود؟ مثلا عدهای بر این باورند که خشکسالی تمام شده و آنهایی که از کمبود آب حرف میزنند در واقع برای کمبود
تولید توجیه میآورند.کلانتری: این فضا بهخاطر این است که تصمیمگیران ما علمی تصمیم نمیگیرند. یا من نادانم یا طرف مقابلم نادان است. ولی هیچکسی نمیپذیرد که ممکن است خودش نادان باشد. طرف رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس بوده، رفته سازمان خواربار جهانی گفته ما میتوانیم
برای یک و نیم میلیارد نفر غذا تولید کنیم! یا یکی دیگر گفته برای ۹۰۰ میلیون نفر توان تولید داریم! اینها حرف علمی نیست.فارس: یعنی واقعاً در گذشته ظرفیتهای کشاورزی کشور بررسی نشده بود که مسئولان درباره مهمترین چالش کشور این همه اختلاف نظر دارند؟کلانتری:چرا،
بین سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۲ بررسی شد. شرکتهای مشاور آمریکایی و فرانسوی بررسی کردند نتایجش الان تو وزارتخانه هست، اسنادش اندازه یه اتاقه. نتیجه چی بود؟ گفتند ایران برای جمعیت ۵۰ میلیون نفر هم نمیتونه همزمان هم پروتئین دامی و هم غلات تولید کنه بهصورتی که کشاورزی
کشور پایدار بمونه. اون موقع که بحث انقلاب اسلامی هم اصلاً نبود! یعنی مسئله علمی بود، نه سیاسی.
فارس: شما در مورد خودکفایی انتقاد میکنید در حالی که بارها مقام معظم رهبری درباره خودکفایی تاکید کردندکلانتری: بله، ببینید وقتی خودکفایی علمی تعریف نشه میشه ابزار سیاسی. من خودم مهر ۱۳۶۷ خدمت حضرت امام رسیدم. یه جمله فرمودن که همیشه در ذهنم مونده: گفتن آقای
کلانتری، کشاورزان و روستاییان، آدمای زجرکشیدهای هستن، کاری بکن که معاششون بهتر بشه. نفرمودند گندم خودکفا بشه، نفرمودند برنج یا گوشت یا چغندر خودکفا بشه. تأکیدشون روی بهبود معاش کشاورز بود، نه آمار تولید.
فارس:برخی مسئولین ارجاع میدن به تأکیدات مقام معظم رهبری در مورد خودکفایی...کلانتری: بله، مقام معظم رهبری دلشون میخواد کشور حداکثر تولید رو داشته باشه، اما **هیچوقت نمیگن آب کشور رو تموم کنید** که گندم خودکفا شه. این گزارشهای غلطه که به ایشون میرسه.
رهبری هیچوقت نمیفرمایند کشور پنج سال دیگه ویران بشه، فقط چون میخوایم در فلان محصول خودکفا شیم. وظیفه ماست که علمی تصمیم بگیریم.فارس:وضعیت خاک کشور هم به همین بیتوجهیها برمیگرده؟کلانتری: دقیقاً. ما در دهه ۶۰ اومدیم طرحهای " ۱ و ۲ و ۳" رو اجرا کردیم،
شخم زدیم تو شیبهای زاگرس و البرز که گندم بکاریم. فرسایش خاک از همونجا شدید شد. درختها ریشهشون توی سنگه، وقتی خاک از بین رفت، آب دیگه تو زمین نفوذ نکرد. خاک که از بین بره، آب به ریشه درخت نمیرسه. اینطوری درخت ضعیف شد، ضعیفتر شد، بعد آفت غالب شد، بعد گفتیم
تقصیر طبیعته!فارس: همین نوع دخالتها منجر به تخریب اکوسیستم شد؟ مثلا از بین رفتن بلوطهای زاگرس دلیلش چیست؟کلانتری:کاملاً. اکوسیستم بهم خورد. ما درخت رو گرسنگی دادیم. مثل انسانی که شش ماه غذا نخوره، یهشبه نمیمیره ولی در نهایت میمیره. درخت هم اینطوری خشک
میشه، ما بهش آب ندادیم، غذا ندادیم، یعنی درخت نمیتونه از خاکی که اطراف ریشه وجود نداره آب و غذا جذب کنه و بعد گفتیم آفت اومده! این اشتباهات انسانی بود، نادانی ما بود.فارس: یکی از نقاط بحثبرانگیز دیگه، بحث سدسازیهاست. شما همیشه منتقد بودید، چرا؟کلانتری:
بله. سد وقتی خوبه که در جهت توسعه پایدار باشه. ما اومدیم همه آب رودخانهها رو استفاده کردیم، پاییندست چیزی نرسیده. دشت خوزستان قبلاً سبز بود، حالا غبار و ریزگرد گرفته.
فارس: یعنی علت ریزگردهای خوزستان هم همینه؟کلانتری: دقیقاً. قبل انقلاب دو تا سد بیشتر نبود، آب اضافه میومد، دشت خوزستانو سیراب میکرد. حالا با این همه سدسازی، دیگه آبی به طبیعت نمیرسه. همه چیز شد برق و کشاورزی، طبیعت فراموش شد. سدسازی اگر مطالعه نداشته باشه،
میشه بلای محیطزیست.فارس: یکی از سدهایی که خیلی ازش انتقاد شده، سد گتوند بوده. ماجرای اون چی بود؟کلانتری: سد گتوند یه فاجعه تمامعیار بود. اول قرار بود در محلی بالاتر ساخته بشه که گنبدهای نمکی خارج از مخزن باشن. ظرفیتش هم ۲.۳ میلیارد متر مکعب بود. بعداً گفتن
که گنبدهای نمکی رو پوشش روسی میدیم و مشکلی پیش نمیاد. یه آدم کاربلد که اونجا کار میکرد، گفت این طرح خطرناکه، ول کرد رفت. ولی وزارت نیرو تصمیم گرفت سد رو ۱۴ کیلومتر پایینتر بسازه، جایی که نمک وسط دریاچه بود!وقتی از توسعه پایدار صحبت میکنیم، سدسازی هم باید
در آن چارچوب باشد. باید ابتدا مشخص کنیم که چه میزان از آب رودخانهها را میتوان استحصال کرد، بدون آنکه پاییندست آسیب ببیند یا تالابها خشک شوند. سدهای بیرویهای مانند سد گتوند، نمونه بارزی از تصمیمهای غیرکارشناسی است.بنده همان زمان به عنوان وزیر کشاورزی،
بارها مخالفت کردم. حتی به رئیسجمهور وقت، آقای احمدینژاد نامهای نوشتم و از ایشان خواهش کردم سد را افتتاح نکند. نوشتم که این سد باعث شوری آب کارون و نابودی خاکهای حاصلخیز خوزستان خواهد شد.