وقتی مسافر ترکیه به جای پارتی، به هیئت می‌رود!

فارس
    •••••  پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۴ — ۰۹:۰۹ کد مطلب : 181653/a   
به گزارش تحلیل ایران در روزگارِ دوری از سفر و بالا رفتن قیمت‌ها، بعضی آدم‌ها هنوز هم دل به راه می‌زنند تا ببینند، تجربه کنند و روایت تازه‌ای برای گفتن داشته باشند. «استانبولچی» سفرنامه‌ای‌ست از همین دلدادگان، نوشته‌ معصومه صفایی‌راد، که محرم را بهانه کرده تا راهی استانبول شود و روایت کند از شب‌های عاشورایی در شهری که بیشتر به تفریح و خرید و غذا معروف است. اما آنچه در این کتاب می‌خوانیم، فراتر از تجربه‌ای صرفاً مذهبی یا توریستی است؛ روایتی‌ست میان سه قطب: تاریخ، فرهنگ، و تجربه‌ زیسته‌ شخصی؛ روایتی که همزمان هم از شهر می‌گوید، هم از خود راوی، و هم از عاشورای مهاجر.صفائی‌راد در گفت‌وگویی درمورد علت انتخاب این شهر می‌گوید که « یکی از دلایل انتخابم همین شهره بودن استانبول به تفریح بود. ضمن اینکه اطلاع پیدا کردم که در ترکیه‌ای که بیشتر به خوشگذرانی معروف است، تجمع شیعیان در روز عاشورا را به ثبت جهانی گینس رسانده است. این موضوع، چیز عظیمی است. برای خودم خیلی قابل توجه بود که چرا تا به حال راجع به استانبول چنین برداشتی نداشتم.»
 
 
صفایی‌راد و همسرش، در قامت دو «حسین‌چی» به استانبول سفر کرده‌اند. این عنوان از همان ابتدا، هویت کتاب را شکل می‌دهد. آن‌ها دنبال روضه و مراسم‌اند، اما نه در کوچه‌های آشنای ایران؛ بلکه در خیابان‌های غریبه استانبول. جایی که یافتن یک مجلس عزاداری نیازمند جست‌وجویی سخت است. این تفاوت‌ها، همان چیزی است که کتاب را خواندنی می‌کند؛ اینکه در کشور همسایه‌، با وجود تفاوت‌های قومی، زبانی و حتی مذهبی، هنوز نقطه‌ اشتراک عمیقی با ما وجود دارد؛ عشق به حسین (ع).
 
 
اما آنچه «استانبولچی» را از یک سفرنامه صرفاً آیینی جدا می‌کند، علاقه و تسلط نویسنده به تاریخ است. صفایی‌راد به‌خوبی می‌داند که استانبول فقط محرم ندارد؛ گذشته‌ای دارد که سایه‌اش هنوز بر خیابان‌ها و گنبدهایش سنگینی می‌کند. او در کنار روایت مراسم عزاداری، ما را به دل تاریخ عثمانی، اصلاحات آتاتورک، و حتی ردپای ایرانیان در تاریخ ترکیه می‌برد. این تلفیق حال و گذشته، آیین و تاریخ، تجربه‌ای خاص خلق کرده که شاید همه مخاطبان با آن راحت نباشند، اما برای خواننده‌ علاقه‌مند، دروازه‌ای به شناخت عمیق‌تر از فرهنگ منطقه باز می‌کند.اگرچه برخی ممکن است از تاخیر در ورود به موضوع اصلی (محرم) گلایه‌مند باشند و ترجیح می‌دادند از همان صفحات ابتدایی با طبل و نوحه مواجه شوند، اما همانطور که نویسنده در مقدمه اشاره می‌کند، این سفرنامه قرار نبوده فقط روضه‌نامه‌ای باشد. «استانبولچی» روایتی چندوجهی است: روایت سفر، روایت شهر، و روایت خود. نویسنده در کنار ثبت آداب محرم، چالش‌های روابط شخصی، مشکلات اقامت، و حتی دقت در خرج و دخل روزانه را نیز وارد روایت کرده و همین، آن را ملموس‌تر کرده است.زبان کتاب روان، امروزی و بی‌تکلف است. نویسنده با نگاهی جزئی‌نگر از چیزهایی حرف می‌زند که شاید در نگاه اول بی‌اهمیت بیایند؛ از خیابان‌هایی که طی کرده‌اند تا طعم غذاهای ترکی. اما در همین جزئیات، ردپایی از تفاوت فرهنگی و گاه شباهت‌های جالب نیز نهفته است. یکی از نکات شیرین، برخورد مردم ترکیه با نویسنده و همسرش در مراسمات محرم است. لحظاتی از مهربانی، پذیرش و همدلی که تلنگری است به ما، برای دیدن ظرفیت‌های پنهان ملت‌های همسایه.
 
 
کتاب همچنین با عکس‌هایی همراه است که به روایت عینی‌تر کمک می‌کند. حضور همسر نویسنده در نقش عکاس، حس مشارکت و همراهی را در تمام سطور زنده نگه داشته. آن‌ها نه تنها شاهد ماجرا هستند، بلکه جزئی از آن شده‌اند؛ حسین‌چی‌هایی که تلاش می‌کنند در استانبول، نه فقط مراسمی را ببینند، بلکه «استانبولچی» شوند؛ یعنی کسی که دلش و کارش با شهر گره خورده.در نهایت، «استانبولچی» کتابی است برای آن‌هایی که می‌خواهند از قاب محدود و کلیشه‌ای استانبول فراتر بروند. اگر اهل سفر، تاریخ، فرهنگ و آیین هستید، این کتاب شما را به تجربه‌ای دعوت می‌کند که هم آشناست، هم غریب. هم مذهبی است، هم شهری. و در میان همه‌ی این‌ها، یادمان می‌آورد که حتی در دل شهری که شهرتش به تفریح و توریست است، هنوز هم محرم، صدای خودش را دارد.