به گزارش تحلیل ایران انتقال آب بین حوزهای، پروژهای که با هدف رفع کمآبی مناطق خشک طراحی میشود، در عمل اغلب پیامدهای زیستمحیطی و اجتماعی غیرمنتظرهای به همراه دارد. وقتی آب از سرچشمههای طبیعی برداشته میشود، جریان چشمهها کاهش یافته، تالابها و رودخانهها
خشک میشوند و اکوسیستمهای محلی به هم میریزند.
زندگی مردمی که سالها بر اساس همین منابع آب ساخته شده بود، دچار اختلال میشود و حتی مقصدی که قرار بود بهرهمند شود، گاهی به اندازه کافی تغذیه نمیشود.
تجربه کشورهای مختلف جهان نشان داده است که انتقال آب به روش تونل و کانال، بدون رعایت ظرفیت طبیعی حوزه مبدا و حقآبه اکولوژیک، میتواند خسارتهای جبرانناپذیری ایجاد کند.
کارشناسان بینالمللی بارها هشدار دادهاند که این پروژهها اگر با نگاه درازمدت طراحی نشوند، نه تنها مشکل کمآبی را حل نمیکنند، بلکه خود عامل بحران میشوند.
تونلها میتوانند اکوسیستمهای پیچیده را نابود کنند
در اندلس اسپانیا، پروژهای برای انتقال آب از رودخانه گوادالکیویر به مناطق کمآب اجرا شد. هدف تأمین آب بود، اما در عمل بخش زیادی از آب رودخانه از سرچشمه برداشته شد و جریان طبیعی چشمهها و رودخانههای کوچک کاهش یافت.
پروفسور یانسن، مهندس مسوول پروژههای آب در اروپا، در مصاحبهای میگوید: انتقال آبی که ما انجام دادیم، ضربه شدیدی به حوزه مبدا زد. مقصد هم آنچنان که انتظار داشتیم تغذیه نشد؛ این تجربه جهانی ثابت کرد که تونلها میتوانند اکوسیستمهای پیچیده را نابود کنند.
اختلال در توازن سفرههای کارستی
در ترکیه نیز پروژههای مشابه انتقال آب اجرا شده که پیامدهای زیستمحیطی و کشاورزی سنگینی برجای گذاشتهاند.
شاخصترین نمونه، پروژه انتقال آب از طریق تونل «Mavi Tünel» (تونل آبی Blue Tunnel Project) است. این پروژه با هدف تأمین آب کشاورزی برای دشت قونیه اجرا شد و آب رودخانهی گؤکسو (Göksu) در استان مرسین را از طریق تونلی به طول ۱۷ کیلومتر به دشت قونیه (Konya Plain)
در استان قونیه منتقل کرد.
با وجود اهداف اعلامشده، نتایج با پیشبینیها فاصله زیادی داشت. بر اساس پژوهشهای دانشگاه سلجوق (Selçuk University) و گزارش رسمی وزارت کشاورزی ترکیه، جریان طبیعی چشمهها و منابع آب سطحی در حوزهی مبدأ کاهش یافت، سطح آب زیرزمینی در دشت قونیه تا ۲۰ متر افت
کرد، دشت قونیه دچار فرونشست گسترده شد و طی سالهای اخیر بیش از ۳۵۰ فروچاله (Sinkhole) در اراضی کشاورزی پدید آمد.
بسیاری از زمینهای کشاورزی که وابسته به تغذیهی طبیعی چشمهها و سفرههای زیرزمینی بودند، بخش قابل توجهی از حاصلخیزی خود را از دست دادند.
متخصصان محیطزیست در ترکیه تأکید کردند: این پروژه به دلیل برداشت آب پیش از بازگشت آن به چرخه زیرزمینی، موجب «اختلال در توازن سفرههای کارستی» شده است؛ دقیقاً مشابه وضعیتی که در ایران در چشمههای کارستی کوهرنگ مشاهده میشود.
این تجربه نشان میدهد که انتقال آب بینحوضهای، حتی در کشوری با توان فنی بالا، بدون رعایت حقآبه اکولوژیک و ظرفیت طبیعی حوزهی مبدأ، نه تنها مشکل کمآبی را حل نمیکند، بلکه خود عامل ایجاد بحرانهای جدید میشود.
بررسیهای محیطزیستی نشان میدهد که مناطق اطراف چشمهها تا ۳۰ درصد کاهش تنوع زیستی داشتهاند. مهندس فریتز از دانشگاه مونیخ میگوید: « تجربه انتقال آب به این شکل در دنیا یک اشتباه رایج بوده و اکنون منسوخ شده است.»
انتقال آب کمآبی را حل نمیکند، ظرفیت منابع را افزایش نمیدهد
کارشناسان آسیایی نیز درباره پیامدهای این پروژهها هشدار دادهاند. دکتر ژانگ، استاد دانشگاه تسینگهوا، میگوید: «انتقال آب به روش تونل موجب پاشیده شدن سیستمهای تکنولوژیک آب و هوایی شده و چرخه طبیعی اکوسیستمها را بر هم میزند.»
براساس گزارش آژانس محیطزیست اروپا، پروژههای انتقال آب بینحوضهای در اروپا نشان دادهاند که برداشت آب از سرچشمهها موجب کاهش جریان پایه رودخانهها، اختلال در تغذیه سفرههای زیرزمینی و خشک شدن تالابها و چشمهها میشود.
این گزارش تأکید میکند: انتقال آب نه مشکل کمآبی را حل میکند و نه ظرفیت طبیعی منابع را افزایش میدهد، بلکه صرفاً کمآبی را از یک منطقه به منطقهای دیگر منتقل میکند.
در پژوهشهای منتشر شده توسط پروفسور «تون وندر والک»، استاد مدیریت تالابها و هیدرولوژی در دانشگاه واخنینگن هلند، توضیح داده شده است که در مناطق دارای سفرههای کارستی، آب باید ابتدا وارد زمین شده و سفره زیرزمینی را تغذیه کند و سپس چشمهها و تالابها را پایدار
نگه دارد؛ بنابراین وقتی پیش از نفوذ آب به سفره، از طریق تونل یا کانال منتقل شود، نخستین پیامد آن کاهش یا خشک شدن چشمههاست و بازیابی این سیستمهای کارستی عملاً امکانپذیر نیست.
اولویت: حفظ وضعیت بومشناختی و حقآبه طبیعی چشمههاست
در پژوهشهای مرکز تحقیقات محیطزیست هلمهولتز آلمان (Helmholtz UFZ) نیز نشان داده شده که تغییر در رژیم طبیعی جریان رودخانه و انتقال آب از حوضه مبدأ موجب واکنش زنجیرهای در اکوسیستم میشود؛ در این فرآیند، سطح آب زیرزمینی کاهش مییابد، فشار زیرسطحی کم میشود
و پیامد نهایی فرونشست زمین و شکلگیری فروچالههاست.
این پدیده در مطالعات هیدروژئولوژی با عنوان تخلیه سفرههای کارستی شناخته میشود. همچنین بر اساس «دستورالعمل راهبردی آب اتحادیه اروپا» (Water Framework Directive/WFD)، هیچ پروژه انتقال آب نباید موجب کاهش کمیت یا کیفیت منابع آب سطحی و زیرزمینی در حوضه مبدأ
شود و اولویت اصلی، حفظ وضعیت بومشناختی و حقآبه طبیعی رودخانهها و چشمههاست.
این دستورالعمل تأکید میکند که حفاظت اکولوژیک مقدم بر تأمین آب برای توسعه و کشاورزی است و در صورت ایجاد هرگونه آسیب به منابع مبدأ، ادامه پروژه فاقد توجیه علمی و قانونی خواهد بود.
🔻مسیر پروژههای بزرگ انتقال آب بینحوضهای در ایران
کوهرنگ؛ نمونهای شاخص از شکست انتقال آب در ایران
نمونه شاخص از پیامدهای انتقال آب بینحوضهای، چشمه کوهرنگ در استان چهارمحال و بختیاری است.
این چشمه که در منطقهای کوچک و تنها یک درصد از مساحت کشور را شامل میشود، ۱۱ درصد از آب شیرین کشور را تأمین میکرد و آب استانهای اصفهان، یزد، بخشی از کرمان و خوزستان از آن سرچشمه میگرفت.
چشمه مروارید و چشمه بیرگان نیز داستان مشابهی دارند؛ دبی آنها از چندین مترمکعب در ثانیه به تنها چند صد لیتر کاهش یافته و بخشهایی از بستر خشک شدهاند.
پروژههای متعدد انتقال آب، از جمله تونلهای کوهرنگ ۱، ۲ و ۳ و تونل گلاب، سهم زیادی در تضعیف منابع طبیعی چشمه داشتهاند. این تونلها با خارج کردن حجم قابلتوجهی از آب پیش از احیای طبیعی سفرهها، چرخه تغذیه زیرزمینی را مختل کرده و منابع آبی منطقه را آسیبپذیر
کردهاند.
به گفته بهروز بهروزیراد، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، «انتقال آب بینحوضهای میتواند وضعیت منابع آبی مانند دریاچهها و چشمهها را حتی بدتر کند و پایداری اکوسیستمها را به خطر بیندازد.»
همچنین پژوهش مشترک شاهین سلیمیپور نغانی و مهدی اژدریمقدم نشان میدهد: «پروژههای انتقال بینحوضهای شاید در کوتاهمدت کمبود آب در مناطق مقصد را کاهش دهند، اما در بلندمدت تأثیرات منفی جدی بر حوزههای مبدا و پایداری زیستمحیطی خواهند داشت.»
راهکار جایگزین برای مقابله با کمآبی بهجای انتقال آب بینحوضهای
تجربههای ایران و جهان نشان میدهند که انتقال آب بینحوزهای بدون رعایت ظرفیت طبیعی منابع مبدأ و حقآبه اکولوژیک، نه تنها مشکل کمآبی را حل نمیکند، بلکه خود عامل بحرانهای زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی میشود.
در کشورهای مختلف دنیا، بیش از ۵ پروژه مشابه با کاهش شدید دبی چشمهها، نابودی تالابها و آسیب به کشاورزی محلی همراه بودهاند و کارشناسان بینالمللی اذعان دارند که این روش انتقال آب در کل دنیا منسوخ و ناموفق شناخته شده است.
از نظر علمی و عقلانی نیز ادامه چنین پروژههایی منطقی نیست. وقتی شواهد جهانی و تجربههای داخلی نشان میدهند که این مسیر نادرست است و خسارت غیرقابل جبرانی ایجاد میکند، ادامه آن نه تنها منطقی نیست بلکه خطرناک است.
همانطور که رییسجمهور نیز اخیرا تأکید کردهاند: «نباید مبدأ انتقال را نابود کنیم.»
تجربههای جهانی ثابت کردهاند که ادامه مسیر اشتباه، جز تکرار بحران و ضرر بیشتر، نتیجهای نخواهد داشت.
راهکار جایگزین برای مقابله با کمآبی بهجای انتقال آب بینحوضهای، مبتنی بر مدیریت پایدار منابع آبی و تقویت ظرفیت طبیعی حوزههای مقصد است.
این شامل بهینهسازی مصرف آب در کشاورزی از طریق آبیاری مدرن (قطرهای، زیرسطحی)، بازچرخانی و استفاده مجدد از آب شهری و صنعتی، جمعآوری و ذخیره آب باران، و مدیریت تقاضا از طریق اصلاح الگوی مصرف و آموزش جامعه میشود.
با ترکیب این راهکارها، میتوان هم امنیت آبی مناطق مقصد را تأمین کرد و هم اکوسیستمها و منابع آب مبدا را حفظ نمود، بدون ایجاد بحرانهای زیستمحیطی و اجتماعی.