به گزارش تحلیل ایران ، در ماههای اخیر، بحث و جدل درباره وضعیت فعلی «برنامه موشکی» عربستان سعودی، یا دقیقتر «توانمندیهای موشکی برد بلند» این کشور، بار دیگر شدت گرفته است. این موضوع کهنه، هر از گاهی با انتشار برخی اطلاعات رسانهای درباره ارتباط عربستان
با کشورهای تولیدکننده فناوریهای موشکی تجدید میشود؛ ارتباطاتی که یا برای دستیابی به فناوریهای ساخت و توسعه و یا خرید انواع پیشرفته سامانههای موشکی خاص است.
اما توافقنامه «دفاع راهبردی مشترک» که عربستان در سپتامبر گذشته با پاکستان امضا کرد، همراه با برخی تغییرات دیگر که از تصاویر هوایی و دیگر منابع به دست آمده، نشاندهنده احتمال ورود عربستان به مراحل جدیدی در زمینه دستیابی به توانمندیهای موشکی میانبرد و برد
بلند است.
در این مسیر، عربستان بهطور همزمان به دنبال کسب قابلیتهای بازدارندگی موشکی از دیگر کشورها و توسعه توانمندیهای تولید و توسعه داخلی است که ممکن است در آینده نزدیک زمینهساز ساخت برنامه ملی موشکهای بالستیک شود. برای درک بهتر این روند، ابتدا باید به پیشینه
و نقطه شروع جاهطلبی موشکی عربستان پرداخته شود.
ناامیدی سعودیها از آمریکا و حرکت به سمت چین و پاکستان
روابط عربستان و چین، که همواره با تحولات مثبت همراه بوده است، پایه و اساس دستیابی ریاض به توانمندیهای موشکی بالستیک محسوب میشود. این در حالی است که روابط نزدیک عربستان با آمریکا تاکنون هرگز پاسخگوی درخواستهای ریاض برای دستیابی به موشکهای بالستیک یا کروز
میانبرد و برد بلند نبوده و آمریکا در این زمینه بهطور قابل توجه و مستمر مقاومت کرده است.
این مقاومت آمریکاییها عمدتاً به دلیل جلوگیری از آغاز مسابقه تسلیحاتی موشکی در خاورمیانه و همچنین رعایت پروتکل «کنترل فناوری موشکی» یا همان (MTCR) است که آمریکا اواخر دهه ۱۹۸۰ به آن پیوست و صادرات هرگونه فناوری موشکی با برد بیش از ۳۰۰ کیلومتر را ممنوع میکند.
عربستان این مسئله را به عنوان یک نقطه ضعف اصلی در روابط خود با آمریکا تعریف میکند؛ همچنین سعودیها واقعگرایانه میدانند که برای آمریکا به شکل تاریخی، برتری اسرائیل در منطقه اصلیترین اولویت است.
از این رو، ریاض در پایان دهه ۱۹۸۰ با توجه به شرایط بینالمللی، به چین روی آورد تا به موشکهای بالستیک میانبرد دست یابد. در نتیجه، عربستان تعداد نامعلومی از موشکهای بالستیک میانبرد «DF-3A» را که با سوخت مایع کار میکنند و قابلیت حمل کلاهک هستهای و برد
مؤثر حدود ۲۶۵۰ کیلومتر را دارند، دریافت کرد. تحویل این موشکها به صورت سری و غیررسمی انجام شد، تا جایی که وجود آنها عملاً برای اولین بار در جریان یک رژه نظامی در کنار مانورهای «سيف عبدالله» در آوریل ۲۰۱۴ تأیید شد.
با افشای رسمی این موشک، تحلیلها و برآوردهای غربی از سطح توانمندی موشکی عربستان بهطور مداوم افزایش یافت، بهویژه در شرایطی که شایعاتی درباره دستیابی عربستان به سایر موشکهای بالستیک چین برای جایگزینی موشکهای «DF-3A» قدیمی منتشر شد؛ از جمله موشک «DF-21»
با سوخت جامد و برد مؤثر ۱۷۰۰ کیلومتر، موشک «DF-15C» با سوخت جامد و برد ۸۵۰ کیلومتر که برای هدف قرار دادن تأسیسات نظامی مستحکم یا زیرزمینی طراحی شده و موشک «DF-17» با برد ۲۵۰۰ کیلومتر و همچنین موشکهای دوربرد دیگری مانند «DF-31» و «DF-41».
همه این موارد تاکنون به صورت قطعی در عربستان تأیید نشده که دلیل آن سبک مدیریتی عربستان در زمینه قدرت موشکهای راهبردی است.
علاوه بر روابط با چین، پاکستان نیز از اواخر دهه ۱۹۹۰ وارد این پرونده شد، به ویژه پس از بازدید وزیر دفاع وقت عربستان خالد بن سلطان در سال ۱۹۹۹ از آزمایشگاههای تحقیقاتی «کاهوتا» پاکستان، که یکی از مراکز اصلی تولید موشکهای بالستیک این کشور محسوب میشود.
ورود برنامه موشکی عربستان به مرحلهای تازه
اواخر سال ۲۰۲۱، تصاویر ماهوارهای از وجود حفرههایی مخصوص سوزاندن پسماندهای سوخت در نزدیکی یک مجموعه مرتبط با برنامه موشکی عربستان، در حوالی شهر الدوادمی در غرب ریاض خبر داد؛ نشانهای مهم که برای نخستین بار ثابت کرد این مجموعه در حوزه تولید موشکهای بالستیک
و موتورهای آنها فعال است. چنین حفرههایی معمولاً برای از بین بردن باقیمانده سوخت جامد در مراحل ساخت موشکهای بالستیک مورد استفاده قرار میگیرد.
در میانه سال ۲۰۲۲، رسانهها و اندیشکدههای آمریکایی بهطور گسترده گزارش دادند که عربستان بهزودی نسل جدیدی از موشکهای بالستیک چینی را وارد سامانه تسلیحاتی خود خواهد کرد؛ طرحی که در گزارشها با عنوان «التمساح» معرفی شد.
طبق این برنامه، حدود هفت پایگاه موشکی عربستان نوسازی میشوند؛ پایگاههایی که اغلب مجهز به مراکز آموزش و آزمایش موشک و حتی زیرساختهایی مرتبط با یک خط تولید یا مونتاژ داخلی موشکهای بالستیک هستند.
چهار پایگاه اصلی شامل شهرهای الحریق، السلیل، الوطیه و رنیه در کانون این پروژه قرار دارند.
تصاویر هوایی ابتدای امسال نیز نشان داد عربستان یک پایگاه زیرزمینی موشکی را در نزدیکی شهر النبهانیه ساخته است. در کنار این، ساختوسازهای جدیدی در یک مرکز آموزشی وابسته به برنامه موشکی در وادی الدواسر – مهمترین پایگاه نیروی موشکی راهبردی عربستان – نیز شناسایی
شد.
ورود کره جنوبی به برنامه موشکی عربستان سعودی
همزمان با این تحرکات، ریاض دامنه ارتباطات خود را با تولیدکنندگان فناوریهای موشکی گسترش داد، بهویژه با کره جنوبی. از اکتبر ۲۰۲۳، دو کشور مذاکرات مستمر دفاعی و نظامی را آغاز کردند؛ مذاکراتی که پس از سفر رئیسجمهور کره جنوبی، یون سوک-یول، به ریاض جدیتر شد.
در آن زمان هنوز روشن نبود دو کشور درباره چه سامانههایی به توافق رسیدهاند.
اما در ابتدای ۲۰۲۴، ناگهان اعلام شد که عربستان دو سامانه مهم از کره جنوبی دریافت کرده است: نخست سامانه پدافند هوایی میانبرد M-SAM-II و دوم سامانه توپخانه راکتی K239 چانمو.
چانمو توان شلیک طیفی گسترده از راکتهای هدایتنشده و هدایتشونده با کالیبرهای مختلف (۱۳۰، ۲۲۷ و ۲۳۹ میلیمتر) را دارد و همچنین میتواند موشک بالستیک تاکتیکی CTM-290 با برد ۲۹۰ کیلومتر را پرتاب کند. این خرید یک جهش جدی در توان موشکی عربستان محسوب میشود و
نشان میدهد سطح همکاریهای نظامی ریاض و سئول وارد فاز تازهای شده است.
انتشار این اخبار، احتمال صحت گزارشهایی را که طی هفتههای اخیر درباره خرید موشک کروز کره جنوبی هیونمو-۳ مطرح شده بود افزایش داد. این موشک یکی از مهمترین تسلیحات راهبردی سئول و معادل کرهای موشک آمریکایی «تامهاوک» است؛ موشکی که عربستان نتوانست از آمریکا
دریافت کند. توسعه هیونمو-۳ از دهه ۱۹۹۰ آغاز شد و اولین نسخه آن در سال ۲۰۰۶ عملیاتی شد.
در صورت نهایی شدن خرید، این موشکها توان کروز میانبرد عربستان را بهطور قابل توجهی ارتقا میدهد. حتی گفته میشود همکاری مشترک صنعتی میان ریاض و سئول ممکن است برد این موشکها را تا حدود ۳۰۰۰ کیلومتر افزایش دهد.
تغییر رویکرد عربستان یا اعمال فشار بر آمریکا؟
روابط نظامی عربستان با پاکستان و کره جنوبی – همانند همکاریهای دفاعی ریاض با چین – همواره زیر ذرهبین واشنگتن قرار دارد. دلیل اصلی آن این است که هرگونه خرید تسلیحات چینی توسط عربستان معمولاً کاملاً محرمانه انجام میشود و اطلاعات آن سالها بعد منتشر میشود.
نمونه روشن آن، سامانه لیزری دفاع هوایی «Silent Hunter» است که ریاض در سال ۲۰۱۹ از چین خرید و دو سال بعد وجود آن رسانهای شد.
بنابراین احتمال ظهور نسل جدیدی از موشکهای بالستیک – چینی، پاکستانی یا کرهای – در زرادخانه عربستان در آینده نزدیک کاملاً جدی است.
از سوی دیگر، وضعیت روابط ریاض و واشنگتن – چه در دوران تنش، چه در دورههای آرام – همراه با رابطه نزدیک آمریکا با پاکستان و کره جنوبی، چارچوب کلی هر معامله تسلیحاتی را مشخص میکند.
با این حال، انجام معاملههای «حساس و غیرعادی» در زمانهایی که روابط طرفین دچار سردی میشود یا آمریکا درگیر مسائل داخلی و خارجی است، کاملاً محتمل است.
با وجود اینکه عربستان آشکارا به دنبال توسعه صنایع نظامی بومی، بهویژه در حوزه موشکی است، اما فقدان پایههای فناورانه و صنعتی لازم موجب شده این کشور برای مدتی طولانی همچنان «خریدار» باقی بماند، نه «تولیدکننده». همین موضوع ارتباطهای اخیر عربستان با پاکستان
را توضیح میدهد؛ چرا که توافق امنیتی با اسلامآباد برای ریاض چند هدف راهبردی دارد و با برنامههای چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان نیز همسو است؛ برنامهای که توسعه صنایع دفاعی داخلی و کاهش وابستگی خارجی را در اولویت قرار داده است.
عربستان همچنین عضو یک شراکت دفاعی سهجانبه با ترکیه و پاکستان است؛ شراکتی که هدف آن تجمیع ظرفیتهای فناورانه، مالی و انسانی برای پیشبرد پروژههای دفاعی مشترک است. سه کشور اکنون درباره خرید و تولید مشترک جنگنده نسل پنجم ترکیه، «KAAN»، نیز در حال همکاری هستند؛
موضوعی که آنکارا و اسلامآباد را به دو شریک کلیدی برای هدف ریاض در بومیسازی بیش از ۵۰ درصد خریدهای نظامی تا سال ۲۰۳۰ تبدیل میکند.
عامل مهم دیگر برای عربستان، تنوعبخشی به روابط دفاعی است. امنیت کشورهای عربی خلیج فارس همچنان تا حد زیادی به آمریکا وابسته است؛ وابستگیای که استقلال راهبردی این کشورها را محدود میکند. حمایتهای گسترده واشنگتن از رژیم صهیونیستی در ماههای اخیر، برای کشورهای
منطقه از جمله عربستان یک پیام روشن داشته است: تکیه بر توان داخلی در حوزه دفاعی ضرورتی اجتنابناپذیر و اتکای کامل به آمریکا پرریسک است.