به گزارش
تحلیل ایران به نقل از تابناک، شرایطی که با بررسی آنها جای شکر دارد که هنوز میش مرغی باقی مانده و نسلش منقرض نشده است؛ گونهای که در سرشماری سال ۱۳۹۴ بیش از ۲۰ قطعه از آن در سوتاو حمامیان زندگی میکردند و هنوز هم اعلام میشود که همین تعداد در این زیستگاه
ساکن هستند. گونهای در معرض انقراض که برای هیچ کسی ارزش خاصی ندارد و ظاهرا همه به انتظار نشسته اند تا تمام شوند...
از یوز و گوزن زرد ایرانی تا خرس بلوچی و سمندر لرستانی، گونههای جانوری در معرض انقراض در کشورمان کم نیستند، اما برخی از آنها به دلایلی شناخته شدهتر هستند و حساسیت پیرامونشان کمی بیشتر است و بعضی کمتر مورد توجه قرار گرفته اند؛
گونههایی که از جمله آنها «میش مرغ» است.
همان گونه که از نامش پیداست، صحبت درباره یک پرنده است؛ پرندهای با نام علمی Otis tarda از خانواده «هوبرگان» با گردن کشیده، پاهای بلند و پرهای رنگارنگ که با طول بدن یک متر و وزن بیش از ۱۵ کیلوگرم، بسیار درشت جثه است و بابت همین میش مرغ (پرنده مشابه میش
یا گوسفند) نام گرفته است.
مرغی بسیار بزرگ که شباهت زیادی به بوقلمون دارد، جزو بزرگترین پرندگان گیاهخوار جهان محسوب میشود و لقب سنگینترین پرنده قادر به پرواز جهان را یدک میکشد. گونهای که در فهرست قرمز اتحادیه جهانی حفاظت (IUCN) در طبقه آسیبپذیر (VU) قرار دارد، اما در ایران در
معرض انقراض است.
«میشمرغ حتی نسبت به یوزپلنگ وضعیت بدتری دارد؛ بر اساس آخرین بررسیهایی که طی سال جاری انجام شده، تنها ۲۴ قطعه میش مرغ در ایران وجود دارد. طی سالیان گذشته این پرنده در بخش عمدهای از غرب کشور حضور داشت، اما الان در محدوده بسیار کوچکی زیست میکند.» اینها
بخشی از اظهارات معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست درباره این گونه است.
درباره پرندهای که هرچند مثل شترمرغ توانایی پریدن را از دست نداده، ترجیحش، راه رفتن است و در صورت اجبار به پرواز هم مسافت زیادی را در هوا طی نمیکند و از این روی، بسیار آسیب پذیر است. عاملی که در شکار میشمرغ در همه سالهای گذشته و رسیدن جمعیتش به این تعداد
قلیل نقش زیادی ایفا کرده است.
اما بشنوید از قصه بازماندگان این پرنده متفاوت که تنها در یک نقطه از کشورمان سکونت دارند؛ در زیستگاهی تحت عنوان پناهگاه حیات وحش «سوتاو حمامیان» در شهرستان بوکان (استان آذربایجان غربی) که تقریبا جز اسم و وجود یک پاسگاه محیط بانی ـ که اخیرا مزین به نام یکی
از شهدای محیط بان، «مسعود علیخانی» شده است ـ هیچ شباهتی به پناهگاه حیات وحش ندارد.
دشتی در مجاورت روستای حمامیان که تقریبا سراسر آن گندمزارهای متعلق به روستاییان است که به صورت دیم زیر کشت میروند و احتمالا همین دیمزار و آسیبهای گاه و بیگاه آن موجب شده که این دشت سوتاو به معنای سوخته نام بگیرد. مزارعی که تنها در چند نقطه بسیار محدود
که امکان کشت وجود نداشته، وجود ندارند و به تاکید مسئولان آن نقاط محدود، اراضی ملی هستند و به مفهوم کلی پناهگاه حیات وحش کمک کرده اند!
وضعیت بسیار عجیبی که کافی است به تصاویر هوایی این محدوده جغرافیایی با استفاده از امثال نقشه گوگل دقیق شویم تا دریابیم که زیستگاه تنها میشمرغهای باقی مانده در سرزمینمان کجاست؛ مزارعی که در زمستان و بهار زیر کشت میروند و این پرنده در برخی نقاط آنها لانه
میسازد، ۲ تا ۳ تخم میگذارد و بعد از ولادت جوجه هایش، از لابلای بوتهها بیرون نمیآیند تا بچهها به رشد کافی برسند، اما چون فصل درو از راه میرسد، یکباره بی پناه میشوند.
البته این روی خوش ماجراست و روی ناخوش آن، از بین رفتن برخی جوجهها در فرایند درو است که سالهاست مکانیزه شده و کمباینها عهده دار آن هستند. ماشینهایی بعد از کشتن شماری از جوجههای میش مرغ در چند سال، گاه برخی روستاییان که به واسطه فعالیت دوستداران حیات وحش
به اهمیت این گونه و وضعیت وخیم آن پی بردهاند، پیش از آنها در گندمزارها حرکت میکنند تا اگر به لانه چهرگ (نام کردی میشمرغ ) برخورد کردند، آن بخش از مزرعه را برای زندگی جوجهها رها کنند.
این نهایت سهم این پرنده رو به انقراض از آن زیستگاه است. زیستگاهی که صدای ماشین آلات کشاورزی و هراس و وحشت، بخشی جدایی ناپذیر از هفتههای ابتدایی زندگی همه میش مرغهای آن و سایر گونههای جانوری ساکن در آنجاست. حفاظتی که بیشتر در حد اسم و شعار است؛ هرچند این
شعار اخیرا به روز شده و به تاکید مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان، «زیستگاه میشمرغ در بوکان به صورت شبانه روزی و برخط پایش میشود»!
پایش آنلاینی که نوروز امسال رسانهای و تاکید شد که با نصب دوربین در زیستگاه این گونه صورت گرفته است، اما در واقعیت، روایتی پرطمطراق از نصب تنها یک دوربین در این زیستگاه در قالب پروژهای به ارزش ۳۰۰ میلیون تومان است که احتمالا بخش عمده این هزینه صرف برخط
سازی دوربین و بخش ارتباطاتی آن شده و ظاهرا هدف از نصب آن، اطلاع از حوادث احتمالی مانند بروز حریق در دیمزارها بوده است.
همه اینها در حالی است که مجاور این به اصطلاح زیستگاه و چسبیده به مزارع یاد شده، مدفن زبالههای شهر بوکان قرار دارد که البته حال و روز وخیمی هم دارد و به تازگی پروژهای برای احداث فاز تازه و استاندارد آن کلید خورده است؛ سایت دفن پسماند که در حومه روستای
شیخلر قرار گرفته و به روایتی، بخشی از زیستگاه سوتاو حمامیان است؛ زبالههایی که خدا میداند چه بلایی بر سر منطقه و ساکنانش از جمله میش مرغ آورده یا خواهند آورد!
شرایطی که با بررسی آنها جای شکر دارد که هنوز میش مرغی باقی مانده و نسلش منقرض نشده است. گونهای که در سرشماری سال ۱۳۹۴ بیش از ۲۰ قطعه از آن در سوتاو حمامیان زندگی میکردند و هنوز هم اعلام میشود که همین تعداد در این زیستگاه ساکن هستند. گونهای در معرض انقراض
که برای هیچ کسی ارزش خاصی ندارد و ظاهرا همه به انتظار نشسته اند تا تمام شوند و بعد از آن بی دغدغهتر از قبل به کشت و زرع در دشت بپردازند.