به گزارش تحلیل ایران ، هر چند افزایش تعطیلات هفتگی به دو روز با استدلالهای فرهنگی و اجتماعی از قبیل قوام خانواده و فرصتهای با هم بودگی خانوادهها همراه بود، اما در تعیین روز تعطیلی استدلالهای ارائه شده صرفاً استدلالهایی اقتصادی
بوده، ابعاد، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی مغفول ماند.
با رصد و مرور تعداد بالایی از گزارشهای رسانهای در چهارماهه اخیر در بیش از ۱۰۰ گزارش متوجه میشویم، اضافه شدن روز شنبه به تعطیلات توسط جریانی است که به واسطه حضور در ساختارهای رسمی و قدرت رسانهای بیشترین پوشش رسانهای را یافته و مورد حمایت قرار گرفته است
در مقابل درباره تعطیلی روز پنج شنبه مطالب چندانی طرح نشده است.
با توجه به اهمیت بعد زمان در زیست و سبک زندگی متأسفانه این زاویه بررسی مورد غفلتی عجیب قرار گرفته است. به صورت کلی محل نزاع و گفتوگوها را میتوان در دو سطح بیان کرد:
یکم) ضرورت یا عدم ضرورت افزایش تعطیلات هفتگی و کاهش ساعات اداری؛
دوم) گزینش ایام تعطیلی: «پنج شنبه. جمعه» و «جمعه. شنبه».
متن فرارو با بررسی صحنه موجود و ارائه ادله موافقان و مخالفان تلاش خواهد کرد تا تحلیلی اجمالی از سطح اول ارائه داده، پیرامون سطح دوم گفتوگوها را امتداد داده و شرایط گفت وگوی بیشتر را مهیا سازد.
ادله موافقین افزایش تعطیلات (طرح شده توسط مجلس و دولت)
نهادینه سازی فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزشهای اسلامی و کرامت انسانی؛
ارج نهادن به سرمایههای انسانی و اجتماعی؛
توجه به استحکام خانواده و ایجاد تعادل بین کار و زندگی افراد در نظام اداری؛
توجه به اثربخشی و کارآیی در فرایندها و روشهای اداری به منظور تسریع و تسهیل در ارائه خدمات کشور و خدمات رسانی برتر؛
ارتقای بهرهوری نیروی کار؛
تأثیرگذاری بر حوزه گردشگری کاهش آلودگی هوا......
ادله مخالفان افزایش تعطیلات (توسط بخشهای خصوصی (خدماتی، تولیدی…))
کاهش راندمان کاری به وضعیتی بدتر از آنچه اینک نظام اداری و کاری گرفتار آن است؛
طولانی شدن فرایندهای اداری به علت افزایش تعطیلات و بین التعطیلیها که کشور را در یک وضعیت بلاتکلیفی قرار ی دهد و درنهایت به افزایش نارضایتیهای مردم از دستگاههای دولتی و حاکمیتی منجر خواهد شد؛
زیان عمده شغلهای آزاد و غیر دولتی اداری که زیانهای اقتصادی کلانی را در پی خواهد داشت؛
تحت تأثیر قرار گرفتن کارگران موقت و کاهش امکان کاریابی آنها جهت تأمین حداقل درآمد و پیامدهای منفی گسترده آن برای جامعه؛
بالا رفتن هزینههای کارفرمایی و تولید با افزایش تعطیلات و بلاتکلیفیهای ناشی از آن
ادله موافقین شنبه توسط بخشهای تجاری و بازرگانی
تقریباً میتوان گفت که تمام دلایل موافقان تعطیلی شنبه به یک دلیل بازگشت دارند این دلیل اقتصادی و مرتبط با تجارت بینالمللی ایران با جهان بوده استهماهنگ شدن با الگوی جهانی؛
افزایش زمان برای فرایندهای تجاری و مبادلات با بازارهای جهانی و منطقهای؛
افزایش زمان برای مراودات بانکی و گمرکی؛
توسعه اقتصاد گردشگری؛
بینالمللی شدن بازارها از جمله بازار سرمایه و بورس؛
کاهش هزینههای مبادله و زیان اقتصادی تعطیلات؛
مبادله پذیر کردن بیشتر خدمات؛
کاهش انزوای بینالمللی؛
افزایش بهرهوری و فراهم سازی زمینههای پیشرفت به واسطه ارتباط مؤثرتر در آینده پیش رو با دنیا؛
افزایش روزهای کاری مشترک با دنیا «از سه روز در هفته» به «چهار روز در هفته»؛
انتقال یک پیام مهم به دنیا که ایران به دنبال افزایش تعاملات و همکاری با دیگر کشورها برای تقویت روابط اقتصادی خود است.
بررسی ادله موافقین شنبه
۱) عموم این استدلالها توسط افراد و مجموعههای خصوصی مرتبط با مباحث تجاری و بازرگانی تولید شده، به شکلهای مختلف در فضای عمومی و و نخبگانی منتشر شدهاند.
۲) صرفاً بعد اقتصادی این تصمیم را مورد لحاظ قرار داده است که نقطه کانونی همه استدلالها «افزایش زمان هماهنگ با تعطیلات جهانی برای بالارفتن مبادلات اقتصادی» است؛
۳) اینکه بسیاری از ساعات اداری جمهوری اسلامی ایران با ساعات اداری کشورهای جهان متفاوت است و اگر عدم هم زمانی ساعات اداری مشکل لاینحل باشد باید اینک هم گرفتار چنین ضایعهای باشیم؛
۴) با توجه به مراودات تجاری برخط و نیز استفاده از ارزهای دیجیتال که ارتباط چندانی با ساعات یا ایام تعطیلی ندارد، استدلال کنندگان گویا به هیچ عنوان راه حلهای موجود را مورد بررسی و دقت قرار ندادهاند؛
۵) به راههای جایگزین که سالها مورد استفاده است نپرداختهاند و استدلالهایی که بر اساس آن بتوان با اضافه شدن یک روز تعطیلی به حجم گستردهای از تغییرات کیفی در حوزه اقتصادی با پیچیدگیهای زیاد آن رسید، ارائه ندادهاند؛
ادله موافقان تعطیلی پنج شنبه
در مقابل این جریان گسترده تولید محتوا معدود افرادی بودهاند که در مخالفت با تعطیلی روز شنبه، استدلالهایی آوردهاند که در ذیل به آنها اشاره میشود.
عدم ارتباط طیف گستردهای از دستگاههای دولتی با ارتباطات و تبادلات اقتصادی بینالمللی؛
چند تقویمی بودن (قمری، شمسی) تقویم کشور و مشکل اضافه شدن تقویم میلادی در مناسبتهای مختلف مذهبی ملی و جهانی؛
مناسکی و فرهنگی بودن روز پنج شنبه و انجام فرایض دینی و زیارت اهل قبور و.... در این روز؛
منع شرعی مشابهت با یهود در فرض تعطیلی روز شنبه؛
داشتن آثار منفی مالی برای دولت؛
داشتن آثار منفی مالی برای واحدهای تولیدی؛
افزایش روزهای بین تعطیلی و ایجاد سردرگمی در مناسبتهای مختلف در طول سال؛
نیمه تعطیل بودن پنج شنبهها در حال حاضر و تداوم اثر آن حتی در صورت تعطیلی شنبه.
بررسی ادله موافقان تعطیلی پنج شنبه
۱) بیشینه ادله این جریان در پاسخ به ادله جریان سابق است. بیشتر از آنکه به ادله تعطیلی پنج شنبه بپردازند، ادله تعطیلی شنبه را نقض کرده یا پاسخ دادهاند؛
۲) علاوه بر این نسبت به برخی ابعاد اجتماعی سیاسی تعطیلی نیز توجه نمودهاند؛
۳) به صورت اندماجی و ارتکازی نسبت به مفهوم زمان و آثار و تبعات آن اشاراتی داشتهاند.
چگونگی پیشبرد اقدامات و مباحث توسط موافقان تعطیلی روز شنبه
جریان پیش برنده تعطیلی روز شنبه تلاش کرده از دو مسیر اهداف خود را پیش ببرد:
۱) به صورت ایجابی و با استفاده از تکنیکهای رسانهای و گفتمان سازی استدلالهای خود را در افکار عمومی و میان نخبگان سیاسی و اقتصادی بگستراند؛
۲) پاسخهایی برای برخی از استدلالهای مخالفین فراهم کرده و در معرض دید عموم قرار دهد.
این بخش از فعالیت البته به جهت نبود جریانهای اثرگذار مخالف از سهولت بیشتری برخوردار بوده است. میتوان مدعی شد که در حال حاضر جریان خاصی در برابر حجم گسترده جریان موافق تعطیلی روز شنبه در فضای کشور شکل نگرفته است. این جریان به خوبی توانسته با مسکوت گذاشتن
برخی مخالفتهای ایجاد شده از یک سوی و مواجهه با برخی مخالفتهایی که با ذائقه عمومی سازگاری ندارد فضای عمومی و نخبگانی را به نفع جریان و تفکر خود همراه سازد.
برخی جهت گیریهای ایجابی و سلبی این جریان را با ملاحظههایی که میتوان نسبت به آن داشت، در جدول زیر فراهم آوردهایم:
جهتگیریهای ایجابی
واکاوی ابعاد مختلف مصوبه اخیر مجلس برای تعطیلات آخر هفته
واکاوی ابعاد مختلف مصوبه اخیر مجلس برای تعطیلات آخر هفته
جهتگیریها سلبی
واکاوی ابعاد مختلف مصوبه اخیر مجلس برای تعطیلات آخر هفته
چگونگی پیشبرد اقدامات و مباحث توسط مخالفان تعطیلی روز شنبه
تقریباً هیچ طرح و توجهی در این زمینه در حوزه رسانه و افکار عمومی وجود ندارد و معدود مخالفتها در فضای رسانهای بوده که به علت حجم و نوع پوشش، خیلی دیده نمیشوند.
بخش دوم: گزارش تحلیلی
توجه به مباحث کیفی از قبیل، زمان دورههای، زمانی، تعطیلات مناسبات و… حتی در لایههای نخبگانی بسیار کمسوست. احتمالاً این کم سو بودگی در لایههای سیاستگذاری و مدیریتی کمتر از لایههای عمومی و اجتماعی نیست. کم توجهی یا بی توجهی به اثرات تکوینی، ایام زمانها
تعطیلات و.... را میتوان یکی از مهمترین علل چنین وضعیتی دانست؛ وضعیتی که در آن تنها اندکی از نوشتار گفتار و یا رفتارهای گزارش شده حاوی مباحث مبنایی و نظری است بیشینه گفتوگو در سطوح روئین شکل گرفته است.
مباحثی که این روزها پیرامون افزایش تعطیلات ایام هفته به دو روز»، و دوگانه تعطیلی پنج شنبه جمعه» یا «تعطیلی جمعه - شنبه» در گرفته است نشان میدهد تحلیلهای اندکی که ارائه شده، نهایتاً پیرامون مباحث اقتصادی و پیامدهای مادی پدیدههای این چنینی بوده و فضای عمومی
و حتی نخبگی مذکور با التفات به این سطح از تحلیل اقدام به سیاست گذاری و یا مدیریت کردهاند. به نظر میرسد ضرورت ایجاد فضایی برای گفت وگوهای نخبگانی در تمامی لایههای آن جهت التفات به امتدادهای چنین پدیدههایی، مسلّم است.
به دیگر سخن ضروری است تا در این زمینه فضای تحلیلی توسط بزرگان حوزوی و دانشگاهی باز شود و امکان گفت و گوهای جدی و رسیدن به تصمیمات بهتر فراهم شود در این متن تلاش شده است تا در حد وسع، برخی ابعاد تحلیلی ممکن و اثرگذار اولیه مورد گفتوگو قرار گیرد تا به تصمیمگیری
سیاست گذاران و مدیران یاری رساند:
ساده نمایی مسأله یا بزرگ نمایی راه حل تعطیلی شنبه، راه درستی نیست
در مورد مشکلات تجاری که در مورد آن سخن گفته میشود و به عدم همپوشانی تعطیلات با کشورهای دیگر و به تبع کاهش زمان مراودات رسمی و معاملات بینالمللی نسبت داده میشود باید دقت صورت گیرد میزان مراودات اقتصادی ما با یک صد کشوری که در این تعطیلات قرار میگیرند
در نسبت با مراودات تجاری ما با سایر کشورها بیش از ۸۰ کشوری که چنین مشکلی با آنها نداریم، تنها بخش کوچکی از عدم توجه دقیق به مسأله است.
وانگهی برخی از مشکلات مذکور در عالم، تجارت ارتباط وثیقی با تعطیلات ندارند و علتهای دیگری در وقوع این مشکلات وجود دارد که با فرض عدم تعطیلی این ایام نیز رفع نخواهند شد. در واقع علل متعدد و اصلی مشکلات مذکور، به عدم همپوشانی تعطیلات فروکاسته شده و پیچیدگیهای
دیگر موضوع و علل آن، مورد غفلت واقع میشود.
ایده کاهش و یا رفع مشکلات با کاهش یک روزه تعطیلات یک بزرگ نمایی از اثرگذاری چنین اتفاقی در حل مشکل یا معضل مذکور است موضوعات تجاری در عالم اقتصاد، موضوعاتی چند بعدی و پیچیده هستند که یک وضعیت خاص را رقم میزنند.
ما بارها با این ادبیات موضوعات مختلف را با وعدههای عجیب و غریب مصوب کردهایم اما نتیجه با وعدهها بسیار متفاوت بوده است و تقریباً دلیل اصلی ساده سازی موضوعات، برای مصوب کردن راه حلهای دم دستی آنها است واقعیت، بیرونی یک وضعیت بسیار پیچیده و مبتنی بر متغیرهای
متعدد و نوع روابط خاصی است که میان آنها حاکم است و از آنچه در تصورات سیاست گذاران و مدیران میگذرد، فاصله زیادی دارد در مورد موضوع تعطیلات به نظر میرسد باید به صورت چند جانبه و با در نظر گرفتن ابعاد مسأله ابتدا میزان اثرگذاری راه حل ارائه شده یعنی جایگزینی
تعطیلی شنبه به جای پنج شنبه گفتوگو نمود.
مسکوت گذاشتن امکان راه حلهای دیگر
افزون بر ساده سازی مسأله و بزرگ نمایی از راه حل ارائه شده، گویا سیاست گذاران و قانون نویسان، به هیچ راه حل دیگری برای رفع این مشکلات نیندیشیده اند. آیا راه حلهای دیگری برای حل این مشکل وجود ندارند و امکان مدیریت این مشکل از راههای دیگر وجود ندارد؟ به عبارتی
دیگر سابقه و تجربه بیش از ۷۰ تا ۸۰ سال مراودات بینالمللی این امکان را برای ما فراهم نکرده است که بتوانیم این مشکل کمبود روزهای کاری در مراودات بینالمللی خود را به گونهای دیگر حل کنیم؟
ما باید متوجه باشیم در حال حاضر تدبیر امور در سطوح مختلف از وضعیتهای فردی تا وضعیت جهانی به سمت فضای مجازی رفته و بسیاری از مشکلات ناشی از فاصلههای زمانی و مکانی را برطرف کرده است. حتی پیش بینی این است که مبتنی بر هوش مصنوعی بسیاری از مشکلات ناشی از نیاز
به حضور مستقیم نیروی انسانی نیز در ارتباطات و مبادلات کاهش پیدا خواهد کرد. ورود رمزارزها به مبادلات رسمی جهانی نیز جدی بودن مشکل پیش گفته را با سوال جدی تری مواجه میکند.
گو اینکه مبادلات مجازی، بینا بانکی معاملات دیجیتال و رمزارزها، خود مانع بروز مشکل مبادلات بوده و یا پاسخی به بزرگی چنین مشکلی هستند.
بی توجهی به اختلافات زمانی میان کشورها
این مشکل به علت چرخش زمین و تغییر زمان روزانه میان کشورها یک مشکل عمومی است. به عبارتی نظم شب و روز دو نیم کره و فاصله زمانی میان کشورها را نمیتوان با تعطیل کردن درست کرد. وقتی چندین ساعت اختلاف زمانی میان کشورهای غیر همسایه و دور برای تنظیم زمانهای اداری
برای همه کشورها متصور است اضافه یا کم شدن تعطیلات اثری بر مراودات تعداد زیادی از کشورها نمیتواند داشته باشد.
از سوی دیگر در نظام حکمرانی نگرش نسبت به پدیدههایی که ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارند، باید متناسب با پیچیدگی آنها باشد. گاهی به رغم مشکلات در یکی از ابعاد فواید و پیامدهای مثبت فراوان در یکی دیگر از ابعاد وجود دارد که بدون تسلط بر این
سود و زیانها در ابعاد مختلف تصمیم گیریها از حکمت کافی برخوردار نخواهند بود.
موازنه سطح ابتلاء (سود و زیان تجاری اجتماعی)
در صورتی که ما مشکل تجاری را واقعاً وابسته به تعطیل بودن روز پنج شنبه بدانیم و راه حل دیگری نیز برای این مشکل نداشته باشیم آیا برای تصمیم گیری کفایت میکند؟ مضرات اجتماعی و سیاسی عدم تعطیلی روز پنج شنبه که بسیاری از مناسک ملی و مذهبی و مناسبات اجتماعی ایرانیان
در آن مستقر شده است و نیز به صورت سنتی و تاریخی این روز، نیمه تعطیل است و تعطیلی روز شنبه که به صورت تاریخی یوم الشروع فعالیتهای ایرانیان بوده است، اولویت پیدا نمیکند؟
به نظر میرسد به صورت تاریخی سیاست گذاران و قانون نویسان، ما نهاد اجتماع و حتی گاهی نهاد سیاست را فدای نهاد اقتصاد میکنند. در صورتی که اگر یکی از مناسبات، اجتماعی یا مناسک اجتماعی دچار تزلزل شود، باید پرسید ضربات جبران ناپذیر بر پیکره جامعه را با چه هزینههای
اقتصادی میتوان رفع کرده یا کاهش داد؟
موازنه گستردگی ابتلاء (عمومیت بخشی)
مسأله دیگری که در اینجا محل بحث میتواند باشد، عام البلوا بودن مشکل تجارت برای عموم مردم یا مناسبات اجتماعی آنهاست در صورتی که حاکمیت توانایی ساماندهی به مراودات تجاری خود را داشته باشد که تاکنون نشان داده چنین تواناییای را ضمن تعطیل بودن پنج شنبههای
پایتخت داشته است چه سهمی از طبقات اجتماعی، درگیر چنین مسألهای هستند و از میان تجار درگیر این مسأله به صورت واقعی چه درصدی از ایشان با همین ایام کاری موجود یا فضاهای جبرانی دیگر مشکل آنها حل نمیشود تا ناچار شویم مناسبات اجتماعی عامالبلوای تمامی ایرانیان
را دچار دگرگونی و تحیر کنیم؟
موازنه عمق ابتلاء
توجه به تضعیف قدرت و توان فرهنگی و اجتماعی جامعه برای کشوری مانند ما یک مسأله بسیار حیاتی است، چراکه اساساً جامعه بدون این توان فرهنگی و اجتماعی امکان حرکتهای ایجابی که در راستای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت باشد را از دست خواهد داد.
به نظر میرسد تجربه کاهش توان فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی در تثبیت ساعات رسمی اداری و حذف عملی و البته تدریجی تنظیم ساعات اوقات شرعی با قانون کاهش ساعات کاری و افزایش تعطیلات و به شکل خاص تعطیلی روز شنبه در حال تکرار شدن است.
غفلت از مباحث نظری
تقریباً میتوان مدعی شد، در شاخههای مختلف علوم انسانی و اسلامی که در حوزهها و دانشگاهها رایج است، «زمان» یکی از مهمترین و عمیقترین ابعاد حیات اجتماعی جوامع را تشکیل میدهد نوع و تفاوتی که در فهم زمان، در یک جامعه و برای یک جامعه وجود دارد به عنوان یک
عامل محیط بر شناختها و ارادهها دامنه گسترده و عمیقی از امور و تنظیمات را معنادار منظم و قابل اجرا میکند.
این زمان است که امکان فهم انسانی از رابطه فرد، جامعه و تاریخ را با خود دیگر انسانها محیطهای جغرافیایی و فرهنگی جوامع مختلف جهان بشری و تاریخ بشری را ممکن و یکی از مهمترین محورهای نظامات تحولات آنهاست زمان نه تنها نشان دهنده هستی گذشته ماست، بلکه نشان
دهنده هستی جامعه و تاریخ ما و از همه مهمتر نسبت با کل بشریت است و کلیه امور انسانی تقریباً در نسبتگیری با یکی از این موقعیتها معنای خود را پیدا میکنند. در واقع «زمان» یک بعد ذاتی هستیِ زندگی انسانی است و جدا کردن «زمان» از فهم، انسان عمل انسانی در افراد
جوامع و تاریخ غیر ممکن است.
با این مقدمه کوتاه اگر قرار است در رابطه با یک اقدام «زمانی در یک جامعه تصمیمی گرفته شود باید التفات جدی به اهمیت و عمق رابطهای که میان امورات مختلف یک جامعه و در مواردی سرنوشت فرهنگی و اجتماعی آن جامعه، در نسبتگیری با فهم و معنای زمان پیدا میشود، داشت.
لازم است در ابتدا آن را موضوعی مهم و اساسی دانست و آنگاه به شکل انضمامی به عنوان یکی از مهمترین متغیرها در تنظیم و تغییر امورات مختلف یک جامعه مورد لحاظ قرار داد. پایین آوردن سطح مسأله «زمان» در تصمیمات مهمی که قرار است در رابطه با آن گرفته شود عملاً عمق
فاجعه را بالا خواهد برد.
دورههای زمانی و نظم بخشی
زمان امکان و ضرورتهای رفتاری اخلاقی و عقلانی در سیر و مسیر حرکت و رشد افراد و جوامع را ممکن و معنادار میکند. این «زمان» است که در بازههای مختلف امر مشترک اجتماعی و تاریخی را نشان میدهد و امکان اندیشیدن، تدبیر کردن و عمل کردن برای حفظ ساختن قاعده مند
کردن و تنظیم کردن را میسر میکند زمانهایی که اکنون آنها را به منزله زمان تقویمی شناسیم، در گذشته مراحلی از مراسم اعیاد و آئینهای همگانی تحول افراد و جوامع و شناخت آنها بودهاند.
همانگونه که هم اکنون نیز زمانهای تقویمی ما زمانهایی برای شناخت موقعیت و تحول در مسیر خاص هستند… در واقع زمانهای تقویمی ضمن قاعدهمندی فعالیتهای جمعی، بیانگر آهنگ تکرار آنها نیز هستند تکرار زمانی، درواقع تضمین حفظ قاعده یا قواعدی است که زمان خاص برای
آن تنظیم شده است. همان طور که گفته شد بسیاری از تغییرات یا اساساً اصل و ماهیت زمانی دارند و یا زمان یکی از مهمترین متغیرها در شکل دهی به آن تغییرات است فهم انسان از زمان در زندگی مبتنی بر ایجاد و تکرار دورههای زمانی است.
این دورههای زمانی در شکلهای متفاوت خود معناهای مختلفی به زندگی میدهند یا امکان فهم و زیست معناهای مختلفی را در اختیار جوامع و افراد قرار میدهند برخی از این دورههای زمانی و منطق و چارچوب معنادهی به آنها، شامل موارد ذیل هستند:
دورههای زمانی ناشی از تغییرات در طبیعت
چرخههای تکراری شب و روز هفته (قمری) ماه شمسی و قمری فصل (شمسی) و سال (شمسی و قمری)، مهمترین چرخههای تکراری در فهم زمانی جامعه ما هستند که از گردش زمین به دور خورشید یا ماه به دور زمین به وجود میآیند. به غیر از شبانه روز که کوتاهترین چرخه زمانی طبیعی
برای ایجاد حلقههای تکرار در زندگی انسانی و اجتماعی بوده است، ظاهراً از گذشتههای دور تا سده اخیر جامعه ایرانی چرخههای تکراری برای تنظیم فعالیتهای خود در امور مختلف اجتماعی را عموماً از حرکت ماه و هفته را که از گامهای چهارگانه حرکت ماه است میگرفته است.
تقریباً از یک سده قبل، تقویم هجری شمسی به عنوان یک تقویم رسمی از طریق، حکومت به فهم دورههای زمانی جامعه ایرانی افزوده میشود و جامعه ایرانی از این تاریخ دارای دو تقویم قمری و شمسی در تنظیم امورات مختلف خود میشود. عموم کشورها دارای یک تقویم رسمی و برخی
دارای یک تقویم رسمی و یک تقویم دینی و فرهنگی هستند و ایران یکی از کشورهای دارای دو تقویم رسمی (شمسی) و مذهبی (قمری) است.
در حال حاضر تقریباً تمام کشورهای دنیا، یک تقویم رسمی میلادی برای کار ادارات دولتی و امور اقتصادی دارند، ایران یکی از چهار کشوری است که تقویم رسمی اش غیر از تقویم میلادی است. در برخی کشورها در کنار این تقویم میلادی رسمی دولتی) یک تقویم نیمه رسمی و مذهبی نیز
وجود دارد که بر اساس آن، امورات دینی و فرهنگی شأن تنظیم میشود با توجه به این نگرش نسبت به زمان نکات زیر قابل تأمل خواهد بود:
۱) نکته اول: انتخاب تقویم برای یک کشور یک مسأله بسیار مهم است چراکه بر اساس این تقویمها بسیاری از امور تنظیم میشوند. شاید در نگاه اول این وضعیت، تقویمی مسألهای ساده یا معمولی به نظر آید. اما وقتی تنظیمات امور یک کشور از یک تقویم به تقویمی دیگر تغییر میکند
در عمل و به مرور زمان حجم و و گستره بسیار زیادی از امور، از یک نظم به نظمی دیگر منتقل میشوند و با این، انتقال به شکل متفاوتی درک میشوند.
به عبارتی معناهای زمانی و دورههای زمانی یک جامعه با تغییر تقویم به مرور زمان تغییر میکند تقویمها عموماً ۱) یک مبنای نجومی؛ ۲) یک تاریخ شروع و از همه مهمتر ۳) یک منطق و چارچوب توجیه و تفسیرکننده فرهنگی دارند که مبتنی بر آن، تنظیمهای مختلف زمانی معناهای
متفاوتی را از گردش ایام در امور مختلف شکل میدهند و امکان گسترش آنها را میسر میکند.
لذا با تغییر منطق فهم دورههای زمانی در تقویمها عملاً و به مرور، زمان منطق و چارچوب معنادهی فرهنگی یک جامعه نسبت به، زمان تغییر میکند و سپس نسبت با طیفی گسترده از امور این نسبت تغییر پیدا میکند.
۲) نکته دوم: در ایران و در اغلب کشورها تا پیش از چند سده اخیر دولتها و جوامع عموماً از تقویمهای قمری برای فهم زمان و دورههای زمانی استفاده میکردند با شکلگیری نظم و دولتهای مدرن ایجاد بازههای زمانی ثابت و فهم گردش زمانی بر اساس آنها یکی از ویژگیهای
فهم و تدبیر زمان شد چراکه برای نظم، مدرن خارج کردن فهم کیفی از مفهوم زمان و تبدیل زمان به یک امر کمی محاسبه پذیر قابل مبادله برای شکل دهی به نوع خاصی از زندگی مادی و برنامهریزی متناسب با آن حیاتی است.
در واقع در نظم مدرن، کمّی و کالایی شدن زمان مانند بسیاری از معانی و امور دیگر، لازمه شکل گیری و توسعه مادی یک جامعه است نظم مدرن در طرح جهانی سازی خود که به دنبال ایجاد یک واحد جهانی با منطق زندگی مدرن است سعی کرده در این حوزه نیز نظمها و معانی زمانی متفاوتی
که در نظم بخشی به فرهنگها و جوامع مختلف وجود داشته است را به نظام معنایی خود نزدیک و سپس در خود حل نماید تا بتواند بیشترین بهره را با کمترین چالش در مبادلات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جهانی به دست آورد.
متأسفانه در این زمینه نظام جهانی سرمایه توانسته است تقریباً تمام تقویمهای رسمی کشورهای جهان به جز چند کشور انگشت شمار را با خود همراه سازد.
۳) نکته سوم: در دوران معاصر به میزانی که جامعه به نهادها و سازمانهای رسمی در پیشبرد امور خود وابسته است، به همین میزان به منطق نظم زمانی آنها در معنابخشی به زندگی وابسته است. متأسفانه در نظمهای مدرن، تقریباً حیات زندگی اجتماعی به سازمانها و نهادهای مختلف
از تولد تا مرگ وابسته هستند و عملاً فهم زمانی این سازمانها و نهادها، با تمامی ابعاد زندگی انسانی در حوزههای مختلف مرتبط شده و معنای خود را بر آنها غلبه میدهند.
با توجه به ارتباط و وابستگی زیاد میان این سازمانها و نهادها در امور مختلف عموماً هماهنگیهای مختلفی میان آنها در ابعاد مختلف وجود دارد و یا به مرور زمان شکل میگیرند یک بخش مهم از هماهنگیها هماهنگی زمانی میان آنهاست. این هماهنگی زمانی عملاً باعث غلبه
فهم زمانی این سازمانها به سایر عرصههای غیررسمی شده و با توجه به پشتوانه حقوقی و قانونی که سازمانها و نهادهای رسمی دارند، عملاً امکان فهمهای غیر از زمان و معناهایی که آنها در خود جای دادهاند.