دنیا مملو است از نویسندگان و شاعران بزرگی است که با آثار خود تحولی در عرصه ادبیات ایجاد کردند و آثاری که از خود به جا گذاشتند در تاریخ ادبیات جهان ماندگار خواهد بود. این آثار ادبی منبعی برای الهام و شکلگیری آثار مختلفی هنری بوده
و هستند؛ از نقاشی و مجسمه گرفته تا سینما و تئاتر. آثار جذاب و درخشانی در عرصه تئاتر با الهام از «ایلیاد و اودیسه»، «کمدی الهی»، «افسانههای کانتربری»، «حماسه نیبلونگن»، «سرود رولان» تولید و اجرا شدهاند و عرصه سینما نیز در بهرهگیری از این آثار بیکار ننشسته
است.
البته هنرمندان بینالمللی به داشتههای ادبیات کهن خود بسنده نکردهاند و در راستای فعالیتهای خود آثار درخشان و ماندگار ادبیات شرق را هم مورد توجه قرار دادهاند نظیر «حماسه گیلگمش»، «رامایانا» و «مهاباراتا».
کشورهای مختلف در جغرافیای شرق و قاره آسیا در زمینه ادبیات کهن دارای پیشینه تاریخی و آثار متنوعی هستند. ایران نیز از جمله کشورهای غنی در زمینه ادبیات کهن، نه تنها در شرق و آسیا بلکه در سطح جهانی است و آثار مختلفی از جمله «منطق الطیر»
عطار، «رباعیات» عمر خیام، «مثنوی معنوی» مولوی و «بوستان» و «گلستان» سعدی مورد توجه هنرمندان و فرهنگدوستان جهانی قرار گرفتهاند و آثار هنری نیز با الهام از این آثار خلق شدهاند.
اما به طور حتم یکی از مهمترین شاهکارهای ادبیات کهن ایرانزمین، «شاهنامه» حکیم ابوالقاسم فردوسی است. این اثر حماسی منظوم، با حدود ۶۱ هزار بیت یکی از بزرگترین و مطرحترین سرودههای حماسی جهان است.
«شاهنامه» فردوسی علاوه بر ویژگیهای ادبی و فرهنگی، اثری منحصر به فرد به لحاظ هنری و مملو از تصویرسازیهای مختلف و متنوع دراماتیک است.
در عرصه هنر ایران به ویژه در حوزه تئاتر، «شاهنامه» فردوسی طی بیش از ۴ دهه گذشته مورد توجه هنرمندان نسلهای مختلف قرار گرفته و آثاری برگرفته از داستانهای مختلف این شاهکار ادبی بر صحنه تئاتر ایران خلق شدهاند.
ضمن اینکه در تاریخ ایران، نقالها و پردهخوان ها در ایام سال به نقل داستانهای مختلف شاهنامه در شهرها و مناطق مختلف و در کوچه و خیابان و قهوهخانهها برای اقشار مختلف جامعه میپرداختند که امروزه نیز به ندرت و در برخی مناسبتها
و جشنوارهها شاهد چنین اتفاقی هستیم.
در این گزارش به مناسبت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، به چند اثر نوشته و یا اجراشده بر اساس داستانهای «شاهنامه» اشاره میکنیم که توسط هنرمندان با سابقه و شناختهشده تئاتر ایران در ادبیات نمایشی و صحنههای تئاتر ایران جان
گرفتهاند.
داستان «رستم و سهراب» یکی از پرطرفدارترین داستانهای «شاهنامه» فردوسی است که در تئاتر ایران آثار مختلفی با اقتباس از آن تولید و اجرا شده است. «رستم و سهراب» یکی از غمانگیزترین داستانهای شاهنامه است که طی آن سهراب جوان به دست
پدر خود رستم کشته میشود.
بهرام بیضایی و نگاهی متفاوت به رستم و سهراب
یکی از مطرحترین نمایشنامههای برگرفته از این داستان، نمایشنامه «سهرابکشی» اثر بهرام بیضایی است که بین سالهای ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۸ نوشته شد. متأسفانه این نمایشنامه تاکنون توسط این کارگردان مطرح تئاتر ایران به اجرا نرسیده است.
بهرام بیضایی در گفتوگویی درباره «سهراب کشی» و نوع نگاهی که به داستان مطرح شاهنامه فردوسی داشته، گفته بود: «آن چه کردم نوشتن «رستم و سهراب» چنان که من امروز میفهمم، است. در واقع «سهرابکشی» فاجعهای است که فردوسی سروده است. مضمون
داستان همان است و عملاً یکجور پشت صحنه آن یا در حقیقت محاکمه آن است. خیلی اتفاقها میافتد که در روایت فردوسی به ضرورت حماسه، دلیلی ندارد راجع به آنها کنجکاوی شود ولی در نمایش «سهرابکشی» شده است به دلیل اینکه ما نمایش میدهیم و نمایش به نوعی آموزشگاه و
یا در واقع آزمایشگاه طبایع بشری است.»
قطبالدین صادقی و آثاری برگرفته از شاهنامه
یکی دیگر از هنرمندانی که در تئاتر ایران چندین اثر خود را با اقتباس از داستانهای «شاهنامه» فردوسی خلق کرده، قطبالدین صادقی است.
صادقی نیز که علاقه خاصی به تاریخ و ادبیات کهن ایرانزمین دارد، نمایشنامههای «مویه جم»، «هفتخوان رستم» و «آخرین رویای رستم» را بر اساس داستانهای شاهنامه نوشته و اجرا کرده است.
این نمایشنامهنویس و کارگردان شناختهشده تئاتر ایران درباره این آثار گفته بود: «این نمایشنامهها تکرار خود حماسه کهن و قهرمانان اسطورهای آن نیست. تلاش بر این بوده است تا با الهامگرفتن از شاهنامه و یاری جستن از ادبیات ایران پیش
از اسلام، از نظر ساختار، زبان، تحول موضوع و نحوه شخصیتپردازی، ابتکارهای نمایشی و طرحهای دراماتیک نو در کار آوریم، تا به گونهای عینی و ملموس هم شکل و زبان هنر نمایش را از حماسه فرق گذاشته و هم از نظر فکری فاصله زمانی خود را با موضوع پر کرده باشیم و این مسیر
نبود مگر با امروزیکردن تحلیل شخصیتها و دگرگونی در پیشرفت موضوع، کم و زیاد کردن حوادث و از همه مهمتر زبانی چالاک و نمایشی که در عین اصالت از آنِ نسل ما و روزگار ما است.»
صادقی ۲ نمایشنامه «مویه جم» و «هفتخوان رستم» را بر صحنه تئاتر ایران اجرا کرده که این ۲ اثر از جمله آثار موفق این کارگردان با سابقه تئاتر ایران هستند.
بهروز غریبپور و اپرای عروسکی «رستم و سهراب»
بهروز غریبپور از چهرههای شناختهشده تئاتر ایران است که در زمینه اپراهای عروسکی جایگاه قابل توجهی را برای تئاتر ایران در جهان رقم زده است. وی با اپراهای خود به سراغ ادبیات کهن ایران رفته است و در یکی از این اپراهای عروسکی داستان
«رستم و سهراب» را مدنظر قرار داده است. اپرای این اثر ساخته لوریس چکناواریان است که در سال ۱۳۸۳ در تالار فردوسی روی صحنه رفت.
این اپرای عروسکی که به شیوه عروسکی نخی سالزبورگ تولید شده است، علاوه بر اجرای چندینباره در ایران، در کشورهای اروپایی از جمله ایتالیا نیز اجرا شد.
وی در نشستی درباره پرداختن به داستانهای شاهنامه، گفته بود: «از سال ۱۳۱۰ تا نزدیک انقلاب ۱۵۰ نمایشنامه براساس داستانهای شاهنامه نوشته شده که در همه این آثار ضعف ساختاری وجود دارد که اهمیت داستانهای فردوسی را زیر سوال میبرد.
این ضعف هم در درک شعر و هم در درک موسیقی شاهنامه وجود دارد. مگر میتوان ابیات را به نثر خواند و معنا و حال اثر حفظ شود؟ باید نگاه چندبعدی داشت تا کاراکتری مثل رستم، تهمینه و سهراب را شناخت. آفرینش چنین کاراکترهایی ساده نیست. کاراکتر باید فراز و نشیبهای زیادی
را طی کند و بیننده را به دنبال خود بکشد. فردوسی زندهکننده اساطیر، بخشی از تاریخ و صفت ایرانی است. وی حتی در آفریدن نقشها منصب است. مثلاً افراسیاب را که دشمن ایران است وقتی در رابطه با سیاوش تصویر میکند، میبینیم انسان خونخواری نیست. این ویژگیها شاهنامه
را دارای بار دراماتیک اساسی کرده است.»
پری صابری و اجرای ۳ اثر بر اساس شاهنامه
«رستم و سهراب»، «مرغ باران» و «هفتخوان رستم» ۳ اثری است که پری صابری کارگردان مطرح تئاتر ایران که همیشه علاقه به تولید و اجرای آثار نمایشی بر اساس ادبیات کهن ایرانی و شعرای مطرح ایران در دورههای زمانی مختلف داشته است، در تئاتر
ایران روی صحنه برد.
وی در گفتوگویی درباره پرداختن به داستانهای شاهنامه و ادبیات کهن ایران، گفت بود: «همواره در چنین آثاری میگویم که این نمایش به روایت من است و چنانچه شخص دیگری
این داستان را برای اجرا انتخاب میکرد با نگاهی متفاوت آن را روی صحنه میبرد. امیدوارم این آثار نمایشی بزرگداشتی از ثروت ملیمان باشند که به ما ارث رسیده است چون توجه داشتن به آنچه
که بودهایم، بسیار مهم است و علاقهمندم به سراغ فرهنگ خودمان رفته و آن را مرور کنیم.»
رسول نجفیان و «رستم و سهراب» و «بیژن و منیژه» فردوسی
رسول نجفیان از هنرمندان با سابقه تئاتر ایران است که ۲ نمایش «رستم و سهراب» و «بیژن و منیژه» را بر اساس داستانهای «شاهنامه» فردوسی در دهه ۸۰ روی صحنه برد.
وی درباره نوع نگاهی که به داستانهای شاهنامه فردوسی برای تولید و اجرای تئاتر داشته و همچنین جایگاه این شاهکار ادبی، در گفتوگویی تصریح کرده بود: «فردوسی بزرگ
۳۰ سال وقت صرف کرد تا اثری را به وجود آورد که بزرگترین شاعران در مقابل ادبیات او، بزرگترین سینماگران در مقابل تصویرسازی او و بزرگترین کارگردانان تئاتر در مقابل صحنهآرایی او در حیرت میمانند. من هم به خودم اجازه نمیدهم که در اثر این بزرگمرد دخل و تصرف کنم.
در یک زمان شاید بتوان در اثر فردوسی برای اجرای نمایش دخل و تصرف کرد و آن زمان نیز وقتی است که مثلاً صدها بار «رستم و سهراب» اجرا شده باشد و حالا من با نوآوری بخواهم آن را با شیوه دیگری اجرا کنم. در اینجا باید به این نکته اشاره کنم که چند منتقد ادعا کردهاند
که من یک متن کهنه را برای اجرا انتخاب کرده و روی صحنه بردهام، حال اینکه تمام دنیا به ناچار در برابر حافظ، مولانا و فردوسی سر تعظیم فرود آوردهاند.»
محمود عزیزی و «بیژن و منیژه»
یکی دیگر از چهرههای با سابقه کارگردانی تئاتر محمود عزیزی است که در نیمه دوم دهه ۸۰ نمایش «بیژن و منیژه» را برگرفته از شاهنامه فردوسی در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر
روی صحنه برد.
محمد رضاییراد و «بازگشت به خان نخست» و «خان هشتم»
محمد رضاییراد از نمایشنامهنویسان و کارگردانهای مطرح تئاتر ایران که آثار قابل توجهی را نوشته و اجرا کرده است، ۲ نمایشنامه «بازگشت به خان نخست» و «خان هشتم»
را بر اساس داستانهای شاهنامه نوشته است که هر ۲ اثر نیز به صحنه رفتهاند.
«بازگشت به خان نخست» دارای ۲ بخش مستقل اما تکمیلکننده یکدیگر با ۲ روایت موازی است. برزاگ پهلوانی حماسی و گردیه زنی تیرهبخت داستان خود را در این اثر روایت میکنند. رضاییراد «بازگشت به خان نخست» را سال ۱۳۸۴ در مجموعه تئاتر شهر
روی صحنه برد.
در نمایشنامه «خان هشتم» نیز رستم و اسفندیار به روایت یکدیگر از دیدگاه خود میپردازند. این اثر نمایشی نیز سال ۱۳۸۲ با کارگردانی آروند دشتآرای روی صحنه رفت.
مریم معترف و اجرایی از شاهنامه برای کودکان
مریم معترف بازیگر و کارگردان با سابقه تئاتر ایران نیز سال ۱۳۹۵، نمایش «قصههای من و تو و رستم و شاهنامه» نوشته حسن باستانی را برای گروه سنی کودک و نوجوان تولید و در تالار هنر روی صحنه برد. «قصههای من و تو رستم و شاهنامه»، روایتی
از «شاهنامه» با نمایش چند داستان با محوریت رستم است که در فضایی فانتزی و شاد برای کودکان و نوجوانان اجرا شد.
علاوه بر این کارگردانها، هنرمندان دیگری نظیر نادر رجبپور، حسین پارسایی و شکرخدا گودرزی نیز بر اساس شاهنامه فردوسی دست به تولید اثری نمایشی زدهاند.
شکرخدا گودرزی در جدیدترین تجربه خود، کنسرتنمایش «بیژن و منیژه» را در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه برده است. حسین پارسایی نیز که چندی پیش نمایش «هفت خان اسفندیار» را که برداشتی از شاهنامه فردوسی بود به صحنه برده بود، قصد دارد در
تازهترین تجربه خود موزیکال اساطیری «نبرد رستم و سهراب» را اجرا کند.