به گزارش تحلیل ایران به نقل از فارس، عصر هوش مصنوعی، علاوه بر اختراعات مهیج، نگرانیهایی هم از بابت از دست دادن برخی مشاغل به وجود آورده است. برخی نگراناند که نکند ورود این فناوری به صنایع مختلف باعث شود در آینده نزدیک، نیازی
به آنها نباشد. گستره این نگرانی حتی مشاغل مبتنی بر خلاقیت انسانی مانند فیلمسازی و طراحی گرافیک را نیز در بر گرفته است.
با این حال، مطالعه تأثیرات فناوری بر موضوع اشتغال چیز جدیدی نیست و مشاهده روندهای گذشته نشان میدهد که تفاوت عمیقی بین این اثرات در سطح خرد و کلان وجود دارد. الگوهای گذشته میگویند نگرانیهای فناورانه بیشتر از آنکه دامن افراد را بگیرد، بایستی مورد توجه بنگاهها
و صاحبان کسبوکارها باشد؛ چرا که با ظهور فناوریهایی چون هوش مصنوعی، بیش از آنکه موضوع اشتغال به خطر بیفتد، کسبوکارها را به خطر حذف میاندازد.
جنبش علیه فناوری
شاید اولین نگرانیهای بیکاری با حضور فناوری، به انگلیس و اختراع ویلیام لی (۱۵۶۳–۱۶۱۴ میلادی) بر میگردد. لی در ۲۶ سالگیاش یک دستگاه جوراببافی اختراع کرده بود و به همین دلیل از طرف طبقه کارگر مورد تهدید قرار گرفته بود. او اختراعش را نزد ملکه الیزابت اول
هم برد و ملکه با جمله «در نظر بگیر که این اختراع چه مصیبتی بر رعایای من خواهد آورد» او را از خود راند. شرکا و خریداران دستگاه جوراببافی لی هم در امان نبودند و به ترور و مرگ تهدید میشدند.
سالها بعد و در ابتدای دهه ۱۸۱۰ میلادی، جنبش بزرگتری علیه فناوری در صنعت نساجی بریتانیا شکل گرفت. در جنبش اجتماعی صنعتگران نساجی در قرن نوزدهم که با نام «لادیسم» شناخته میشود، مردم به تخریب و از بین بردن ماشینآلات بافندگی پرداختند، زیرا احساس میکردند
که این تغییرات باعث از دست رفتن شغلشان شده است و تمامی شیوههای زندگی آنان را تغییر خواهد داد. اعتراض اصلی «لادایت»ها این بود که عرضه و معرفی دستگاه بافندگی خودکار، میتوانست شعل بسیاری از متخصصان و کارگران ماهر را تهدید کند.
بیکاری فناورانه
آن طور که به نظر میرسد، در جهان مدرن اتوماسیون، فناوریهای جدید میتواند منجر به کاهش پایدار در تعداد کل کارگران شاغل شود. «بیکاری فناورانه» اصطلاحی بود که برای توصیف این شرایط، در دهه 1930 میلادی و توسط اقتصاددان شناخته شده، جان مینارد کینز بر سر زبانها
افتاد. واسیلی لئونتيف هم در سال ۱۹۵۲ نظر مشابهی داشت و میگفت: «نیروی کار به مرور اهمیت خود را از دست خواهد داد و آنها به صورت روزافزون با دستگاهها جایگزین خواهند شد و صنایع جدید دیگر امکان استخدام نیروی کار جدید را نخواهند داشت.»
کارگران بیشتر نگران باشند یا متخصصان؟
در قرن نوزدهم، همانگونه که در جنبش «لادیسم» دیده میشود، این افراد خبره در کارهای دستی بودند که در معرض بیشترین ریسک بودند. اما در قرن بیستم این پارادایم تغییر کرد، چرا که سرمایه و آموزش به عنوان ورودیهای مکمل مطرح شدند. این بار نیروهای آموزشندیده و غیرماهر
قربانی اتوماسیون شدند و انقلاب فناوری اطلاعات نیز این پدیده را بیش از پیش تشدید کرد. به این ترتیب میزان بیکاری نیروی کار آموزشندیده و فاصله درآمدی بین نیروی ماهر و غیرماهر نیز افزایش یافت.
مجموع این نگرانیها باعث شد تا مطالعات بیشتری حول این موضوع شکل گیرد. نتیجه اولیه این مطالعات این بود که در سطح کلان و بک کشور معمولا نمیتوان به شاخص یا سنجه مناسبی رسید که به کمک آن میزان تأثیر فناوری بر اشتغال را توضیح داد. به عبارت دیگر، این تأثیرگذاری
پیچیدهتر از آن است که فکر میکنیم.
اتوماسیون در سطح خرد باعث افزایش اشتغال میشود
یافتهها و مطالعات علمی مختلف، با سنجههای مناسب نشان میدهد که اثر اتوماسیون بر اشتغال نه تنها مثبت بلکه نرخ آن نیز افزایشی است. یک درصد افزایش در اتوماسیون در یک کارخانه، در حال حاضر منجر به افزایش اشتغال به اندازه ۰٫۲۵ درصد در ۲ سال و ۰.۲ درصد در ۱۰ سال
پس از آن میشود. نمودار زیر روند افزایش تدریجی اشغال را در سالهای بعد از اتوماسیون در یک بنگاه اقتصادی را نشان میدهد.
بنابراین، اگر نگاه خود را به سطح خرد محدود کنیم، یک بنگاه با افزایش سطح فناوری خود مجبور میشود تعداد استخدامیهای خود را نیز افزایش دهد. این نکته نیز قابل توجه است که این تاثیر حتی برای کارگران تولیدی غیرماهر نیز مثبت بوده است. به این ترتیب، اتوماسیون کارخانهها
و بنگاهها، بر خلاف تصورات رایج میتواند به افزایش اشتغال در یک بنگاه کمک کند.
اثرات مثبت فناوری نو معمولا از بحث اشتغال فراتر نیز میرود. با اتوماسیون بیشتر، فروش افزایش و قیمت مصرفکننده کاهش مییابد. در نتیجه بنگاه، نیروی کار و مصرفکننده همگی از منافع فناوری بهرهمند میشوند.
یک توضیح ابتدایی دیگر این است که کارخانههایی که بیشتر به سمت اتوماسیون میروند. بهرهوری بیشتری نیز دارند. آنها به واسطه ارزش بالاتری که به نسبت قیمت برای مصرفکننده ایجاد میکنند، سهم بیشتری از بازار را نسبت به رقبا به دست میآورند که نتیجه آن، تولید
در مقیاس بزرگتر و افزایش استخدام نیروی کار است. این رویه با عنوان «اثر بهرهوری» مشهور است و در انقلابهای صنعتی ناشی از ماشین بخار و گسترش برق نیز خود را نشان داده است.
در جاهایی کار کنید که فناوری بهروزتری دارند
اگر از سطح یک بنگاه فراتر رویم، تخمین اینکه ظهور فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی چه تأثیری بر اشتغال دارد، دشوار است. در واقع نمیتوان با قطعیت گفت که فناوری و اتوماسیون صنایع در سطح کلان تأثیر مثبتی بر اشتغال دارد یا خیر.
یک توضیح ساده در اینجا، این است که با ظهور یک انقلاب صنعتی، مانند عصر هوشمندسازی و هوش مصنوعی، صنایع و شرکتهایی که به اندازه کافی، روی این فناوریها سرمایهگذاری نمیکنند، مجبورند بازار را به نفع بهرهورها رها کنند. این شرکتها به سرانجامی چون کاهش کارکنان،
برونسپاری پروژهها، کاهش تولید یا خروج کامل از بازار دچار میشوند.
بنابراین، یک توصیه به کسانی که دنبال کار میگردند، این است که شرکتها و بنگاههایی را برای کار انتخاب کنید که میدانید فناوری بهروزتری دارند. این بنگاهها به احتمال زیاد ماندگارتر از دیگر شرکتها خواهند بود.
جمعبندی
علیرغم بسیاری از پیشبینیها، تاریخ انقلابهای فناورانه نشان میدهد که هیچ یک از آنها باعث ایجاد بیکاری گسترده نشده است. در حقیقت همان طور که نشان داده شد بنگاهها یا کارخانههایی که به دنبال اتوماسیون فرآیندهای تولید خود میروند، در نهایت میزان اشتغال
خالص مثبتی را خلق میکنند. در مقابل، شرکتهایی که به سمت اتوماسیون حرکت نمیکنند، در نهایت به علت اینکه احتمالا مجبور به خروج از بازار میشوند شغلهای زیادی را از بین میبرند.
در نتیجه، این سطح بالای فناوری تولید نیست که باعث میشود بنگاهها مشاغل خود را حذف کنند. بلکه از دست دادن این فرصت است که منجر به کاهش دامنه فعالیتهای بنگاه و یا حتی خروج از بازار می.شود. این رویه، جزئی از فرایندی است که جوزف شومپیتر، اقتصاددان اتریشی،
آن را «تخریب خلاق» نامید.