به گزارش تحلیل ایران به نقل از مهر، جنبش مشروطهخواهی یکی از برجستهترین تحولات اجتماعی و سیاسی در تاریخ معاصر ایران است که تأثیرات عمیقی بر ساختار حکومتی و جامعه ایران داشت. نقش آذربایجان و بهویژه تبریز در این دوران بسیار حائز
اهمیت بوده و شایسته بررسی دقیق و جامع است بهگونهای که از ۱۴ مرداد ماه یک هفته به نام هفته مشروطه نامگذاری شده است.
آذربایجان همواره به عنوان یکی از کانونهای اصلی تحولات اجتماعی و سیاسی ایران شناخته شده است. با آغاز جنبش مشروطهخواهی، این منطقه با تقدیم رهبران برجسته، مبارزان و فداکاریهای بینظیر، نقشی کلیدی در پیشبرد اهداف این جنبش ایفا کرد.
پیشینه و زمینههای جنبش مشروطه در آذربایجان
آذربایجان با داشتن تاریخچهای غنی از مبارزات و تلاشهای اجتماعی، بستری مناسب برای ظهور و گسترش جنبش مشروطهخواهی داشت. شهر تبریز به دلیل موقعیت جغرافیایی و اقتصادی خود، همواره مرکز توجه بوده و زمینهساز تحولات سیاسی و اجتماعی بسیاری
شده است.
رهبران و شخصیتهای برجسته آذربایجان در دوران مشروطه
در جنبش مشروطه، آذربایجان رهبران بزرگی را به تاریخ معرفی کرد که با شجاعت و دلاوری خود نقش مهمی در پیشبرد اهداف این جنبش داشتند.
ستارخان و باقرخان رهبران مشروطه
ستارخان، که به سردار ملی معروف است، یکی از برجستهترین رهبران مشروطهخواه آذربایجان بود. او با فداکاری و مبارزات خود توانست نقش مهمی در دفاع از مجلس مشروطه و حفظ دستاوردهای این جنبش ایفا کند.
باقرخان، معروف به سالار ملی، نیز یکی دیگر از رهبران برجسته آذربایجان در دوران مشروطه بود. او با رهبری مبارزات مردمی در تبریز، توانست نقش مهمی در پیروزی مشروطهخواهان ایفا کند.
نقش زنان آذربایجان در جنبش مشروطه
زنان آذربایجان نیز نقش برجستهای در جنبش مشروطه داشتند. آنان با حمایتهای مالی و معنوی خود و همچنین شرکت در تظاهرات و مبارزات، به تحقق اهداف مشروطه کمک شایانی کردند.
مردم آذربایجان با تقدیم جان و مال خود، نقش مهمی در پیروزی مشروطهخواهان ایفا کردند. مقاومتهای مردمی در تبریز و دیگر شهرهای آذربایجان، مثالزدنی و فراموشنشدنی است. این مبارزات نشاندهنده اهمیت و ارزش بالای مشروطه برای مردم این
منطقه بود.
جنبش مشروطه تأثیرات عمیقی بر آذربایجان گذاشت. این جنبش باعث بیداری مردم و افزایش آگاهیهای اجتماعی و سیاسی در این منطقه شد. همچنین، نقش برجسته آذربایجان در این جنبش، باعث ارتقا جایگاه این منطقه در تاریخ ایران شد.
مشروطه تبریز از مشروطه کل ایران پرماجراتر است
استاد تاریخ معاصر کشور در این زمینه گفت: آنچه که در تاریخ مشروطه در تبریز اتفاق افتاد از کل رویداد کشور در دیگر شهرهای ایران عمیقتر، پرماجراتر و تاثیرگذارتر بود.
محمدرضا کائینی اظهار داشت: در حقیقت وقتی مشروطه خواهان در کل کشور توسط مخالفان محدود و مهجور شده بودند آتش این مبارزه از تبریز دوباره روشن و به کل شهرهای ایران صادر شد.
وی افزود: در تاریخ مشروطیت عناصر زیادی دخیل بودند که شامل روحانیت، نیروهای سکولار، بازاریان، زنان و غیره میشد ولی در نهایت مشروطه مسیر منحرف خود را طی کرد و به دست رضاخان قلدر رسید.
کائینی اظهار کرد: متأسفانه تاریخ مشروطه دچار تک گویی و بیشتر به تاریخ کسروی تبدیل شده است و البته باز تاریخ کسروی کمی انصاف در روایت دارد و آنچه مهم است این است که در تاریخ مشروطه کوتاهیهای
زیادی شده است.
وی افزود: تعداد تاریخ نوشت و روزنوشتهای مشروطه بسیار زیاد است ولی تجمیع شده و جامع نیست از اینرو همیشه یک نوشته یا یک کتاب و غیره ملاک ارزیابی میشود که اصلاً خوب نیست.
پژوهشگر تاریخ معاصر بیان داشت: البته این را هم به یاد داشته باشیم که تاریخ را معمولاً همیشه قوم غالب و پیروز مینویسد.
وی با بیان اینکه در تاریخ مشروطه طیفهای زیادی نقش داشتند و این به شکلی نیست که صرفاً از آن ستارخان و باقرخان شناخته شوند، گفت: حتی ستارخان و باقرخان با یکدیگر تفاوت شخصیتی و اخلاقی با همدیگر داشتند و آنچه مهم است باید بررسی کنیم
که چرا ستارخانی که اسطوره مقاومت یک ملت است، بعد از مشروطه با اتهام بیسوادی از تبریز بیرون راندند.
وی ادامه داد: ستارخان بدنه اجتماعی جامعه را خیلی خوب میشناخت و توانست همه را متحد کند در
حالیکه طرفداران تقیزاده سعی بر این داشتند تا او را تخریب و صرفاً یک فرد طماع با رؤیای سهمخواهی معرفی کنند.
کائینی گفت: در آن زمان برخیها همه تلاش خود را کردند تا شخصیتی مثل ستارخان را تخریب کنند و حالا سوال اینجاست که کدام جریان منجر شد تا مشروطه ایجاد شود؟
این استاد تاریخ یادآور شد: ستارخان حسن نیت زیادی داشت به
طوریکه با همه سم پراکنیها و حتی خلع سلاح وی و مجروح
کردناش باز هم دست از مشروطه برنداشت.
در مشروطه چه کسانی دخیل بودند؟
وی خاطرنشان کرد: تبریز شناسی در مشروطه خود یک کتاب بزرگ برای تحقیق است.
کائینی متذکر شد: واقعیت این است که در جریان مشروطه، عناصر مختلف دخیل بودند، یعنی در مشروطه یک جریان چند گروه وجود داشت که گروه اول به شدت برایشان دغدغه بود که یک پدیده جدید و
نورس با شرع انطباق داشته باشد و به عبارتی آنها مشروعه خواهان هستند.
وی ادامه داد: این گروه صرفاً مشروطه مشروعه میخواستند و اینگونه هم نامگذاری کرده بودند.
این استاد تاریخ معاصر توضیح داد: البته یک جریان مشروطه خواه مسلمان نیز وجود داشت که آنها هم البته از نظر دینی کاملاً مسلمان بودند و علمای بزرگی حمایشان میکردند اما بر این اعتقاد بودند که مشروطهای که برکشیده از یک جامعه اسلامی
است، به خودی خود مسلمان خواهد شد و خواهد ماند.
وی اضافه کرد: این گروه البته خیلی اصرار طبقه اول را نداشتند و گاهی هم دغدغه جماعت اول را به جا نمیدانستند که نمونه این افراد، مرحوم آیت الله سید محمد طباطبایی و برخی از مراجع نجف بودند.
کائینی گفت: یک جریان سومی از روشنفکران سکولار نیز تشکیل شد که در بین خودشان هم یکسان نبودند، جریان اول با پایان مشروطه اول یا همان استبداد صغیر و فتح تهران به پایان خودش رسید و علامت آن اعدام
و شهادت شیخ فضل الله در میدان توپخانه بود.
وی افزود: جریان دوم از متدینین مشروطه خواه هم علما و هم چهرههای مثل ستارخان از عرصه بیرون رانده شدند و به خاطر همکاری که با مشروطه خواهان سکولار داشتند، در نهایت یا کشته شدند یا منزوی شدند.
وی افزود: طیف سوم که بی اعتنا به تاریخ و پیشینه ایران و مردم ایران بودند، همانها فاتح مشروطه میشوند و تقریباً دیگر بعد از آن
ردی از روحانیت و دغدغهمندان به مشروعهخواهان نیست و متأسفانه حکومت توسط همین افراد به رضاخان داده میشود.
وی در خصوص نقش زنان در مشروطه گفت: متأسفانه در مشروطه به نقش زنان توجه جدی نشده است و حتی وزن خاصی هم به این نقش قائل نشدهاند که البته چندین سال تلاشهایی شد ولی آنچنان چشمگیر نبود.
وی متذکر شد: البته در آن زمان چه زن و چه مرد همه به دنبال
عدالتخانه بودند و تلاش بر این بود که یکباره دعوای مشروطه و
عدالتخانه شکل گرفت در
حالیکه اگر عدالتخانه بود تفسیر با خودیها بود ولی مشروطه شد و تفسیر به دست غریبهها افتاد.
استاد تاریخ معاصر بیان داشت: خانمها طرفدار عدالت بودند که البته بخشی از طرفداران سکولار نیز شازدههای اروپا دیده بودند و مثل آقازادههای ناراضی امروزی بودند ولی در مجموع چه از طایفه تقیزاده باشند، چه از طایفه شیخ فضلالله نوری
و غیره، همه دنبال عدالت بودند که این مسیر توسط نفوذیها از ریل خارج شد و در نهایت به دست رضاخان قلدر رسید.
با مرور بر دوران مشروطه و نقش پررنگ آذربایجان در این جنبش، به اهمیت و ارزش تاریخی این منطقه در تحولات اجتماعی و سیاسی ایران پی میبریم.
هفته مشروطه فرصتی است تا با گرامیداشت یاد و خاطره مشروطهخواهان، به بررسی و تحلیل دستاوردهای این دوران بپردازیم و از درسهای آن برای بهبود شرایط کنونی جامعه بهرهبرداری کنیم.