به گزارش تحلیل ایران وقتی در راه رسیدن به مرز مهران، از همسرم پرسیدم فلانی هم امسال پیادهروی اربعین را با خانواده میرود یا تنها؟ گفت تنها میرود،چون خانمش عاقل بوده و محکم گفته امسال به خاطر گرمای هوا من و بچهها
نمیآییم زیارت اربعین.لب و لوچهام داشت آویزان میشد که درحال رانندگی از بالای عینک دودیاش نگاهم کرد، نگاهش داشت میخندید، پشتوند جوابش گفت:« البته من این دیوونگی و عاقل نبودن تو را دوست دارما. این تنها نوع دیوونگی که دوست داشتنیه».
دلم عمیق خندید. حالا اینجا در جاده بهشتی مشایه باز هم با وجود غوغای گرمای هوای امسال، از این مادرهای به اصطلاح غیر عاقل،خیلی زیاد میبینم.با چند نفرشان هم کلام میشوم، وحاصلش میشود روایتهای مادرانه اربعینی امسال. تقدیمتان!
تدابیر ریز و موثر برای سفر خانوادگی
جلوی موکبی در مسیر مشایه ایستاده ام، از بین کالسکه ها و ارابههای اربعینی فراوانی که به چشم می خورد، ارابه اربعینی مربوط به یک جمع هشت نفره جلب توجه میکند.خانم بیرامی، مادر خانواده میگوید:« این ارابه برای هرسه
فرزند من یعنی فاطمه دهساله، زینب هفتساله و محمدحسین دو و نیم ساله کاربرد دارد. از طرفی وسیله حمل تمام کولهها و وسایلمان است. فاطمه و زینب هر کدام که خسته میشوند روی همان کولههای داخل ارابه، مینشینند. محمدحسین هم علاوه بر نشستن، روی ارابه میخوابد.»تا
اینجای صحبتهای خانم بیرامی کارکرد ارابه برایمان همان کارکرد معمول است و همه چیز معمولی.اما ادامه صحبتهای خانم بیرامی تدابیر ریز و موثر مادرانه و پدرانه برای راحتی بیشتر بچهها در این سفر را به رخ میکشد:«ارابههای تاشو اربعینی الان زیاد شده، اما همسر من
نقشه ساخت را از کانال ارابه اربعین گرفت و خودش که مهندس مکانیک است با تدابیر و جزئیات کاربردی بیشتر و البته بسیار بهصرفه تر ساخت. حتی پیشآمده مواقعی که محمدحسین دوست داشته تا موقع خوابیدن بغل خودم باشد، به پیشنهاد همسرم خودم هم همراه پسرک روی ارابه مینشینم
و به مسیر ادامه میدهیم تا محمدحسین با آرامش بخوابد.در چهار طرف ارابه همسرم میلههایی تعبیه کرده که روی آنها سایهبان درست میکنیم. طرفی را هم که آفتاب میتابد با چفیه میپوشانیم. پارچه سایهبان را از جنس همین کهنههای بچه خریداری کردم و دوختم تا بهخوبی
جاذب آب باشد و با خیس کردن مدام سایهبان و چفیه کناری و چرخش هوا داخل ارابه، هوای خنک کولر مانند داخل ارابه ایجاد شود. با چفیه تا شده بسته به پایین میلهها هم حائل دیوار مانند کوتاه درست کردهایم که بچه موقع خواب نیفتد.
یک جای دیگر در ارابه مخصوص نصب علم سبز رنگ ماست برای پیدا کردن راحت تر همراهان. در دوطرف آن هم حلقه هایی پارچه ای نصب کرده ایم که موقع حرکت در مسیر دختر بچه ها هر کدام از یک طرف ارابه یک دست را در حلقه می اندازند که خیالشان از بابت گم نشدن
در ازدحام جمعیت موقع پیاده روی راحت باشد. میله های وسط را با یونولیت نرم مخصوصی پوشانده ایم تا برای هل دادن و نیز نشستن نرم باشد.این ارابه با تمام این جزئیات، تاشو و به راحتی قابل حمل است.»
گاهی بساط عیش خودش جور می شود
خانم بیرامی که خودش فوق لیسانس فلسفه دارد در مورد فلسفه آمدنشان به این سفر هم برایمان توضیح میدهد:« راستش را بخواهید من در مورد آمدن به سفر اربعین امسال نگران و مردّد بودم. بههرحال گرمای هوای امسال و بچه کوچک و ترس از مریضی بچهها وجود
داشت، مشکل مالی هم تا حدی مطرح بود.اما عطش و اصرارهای زینب هفتساله برای راهی شدن به سفر اربعین بالاخره ما را هم مصمّم کرد برای راهی شدن اما با رعایت تدابیری در حد توان.زینب برای رفتن خیلی اصرار میکرد، هر چقدر هم از سختیهای این سفر برایش گفتم بلکه بتوانم
امسال را منصرفش کنم بیفایده بود. تا اینکه همسرم تصمیم گرفت برای گرفتن تصمیم نهایی مسئله را با یک عالم دینی که ما را هم نمیشناخت در میان بگذارد. وقتی آن روحانی به همسرم تأکید کرده بود که عطش بچّه را بیپاسخ نگذارید و بروید، همسرم گفته بود بههرحال علاوه بر
گرمای هوا و کوچکی بچهها، مشکلات دیگری هم هست. وقتی همسرم به مسئله مالی اشاره میکند، همانها پیش همان روحانی در مسجد، فرد دیگری بوده که صحبتهای همسرم را متوجه شده و بدون اینکه هیچ سابقه شناخت و آشنایی با همسر من داشته باشد، در لحظه سی میلیون تومان بهحساب
همسرم واریز میکند و میگوید هر وقت توانستی به من پس بده.انگار همه چیز خودبهخود زمینه را برای رفع تردید ما فراهم میکرد و میگفت بروید.»
دل به دل بچه ها دادن، الویت سفر اربعین خانوادگی
از همان پیشنهاد همسر خانم بیرامی، برای نشستن خانم بیرامی روی ارابه، پیش محمد حسین، در مواقعی که پسرک آغوش مادر را می طلبید می شود فهمید که الویت سفر خانوادگی شان دل به دل بچه ها دادن برای شیرین تر کردن لحظه لحظه این سفر برای بچه ها است
و قرار است نگاه حسین علیه السلام بشود سرمایه عمرشان.اما در ادامه خانم بیرامی مصداق های دیگری هم برایمان می گوید. مثل خُرد خرد رفتن مسیر پیاده روی برای فشار نیامدن به بچه ها، ماندن در صف های طولانی غذایی که بچه ها دوست دارند، خرید وسایل خیلی کوچک اما خوشحال
کننده برای بچه ها از همان مسیر پیاده روی مثل کیف گردنی کوچک بچه گانه.»
دقت در انتخاب همسفر
یکی دیگر از تدابیر این خانواده انتخاب همسفر است. همسفری که به قول خانم بیرامی بهخاطر بچهها کمکحال باشد ،نه کمکخواه. همسفری که درست مثل همین پدر و مادر، دل به دل بچه ها دهد و باحوصله و صبور باشد. بر همین اساس، خانواده سهنفره خواهرشوهر
خانم بیرامی همسفرشان میشوند. حرفهای خانم بیرامی نشان میدهد که پسر جوان این خانواده کمککار خوب و با حوصله ای بوده است.از طرفی صحبتهای خانم بیرامی رابطه صمیمانه و خواهرانه این دو را به خوبی نشان میدهد.» خانواده خانم بیرامی اهل میانه تبریز هستند، ساقول
گویان صحبتم را با آنها تمام می کنم.