به گزارش تحلیل ایران شمارش معکوس برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که روز سهشنبه ۵ نوامبر ۲۰۲۴ (۱۵ آبان ماه ۱۴۰۳) برگزار میشود، آغاز شدهاست؛ انتخاباتی که برنده آن، دوره چهار ساله ریاست جمهوری را از ژانویه ۲۰۲۵ آغاز و چارچوب سیاست خارجی این کشور
را تعیین خواهد کرد.
اینکه ریاست جمهوری آمریکا در دولت آتی چه رویکردی در قبال جمهوری اسلامی ایران در پیش خواهد گرفت، دو سناریو را با وجود مشخص نشدن رئیس جمهور آینده آمریکا باید مورد بررسی قرار داد؛ سناریوهایی مبنی بر پیروزی هریس به عنوان نامزد حزب دموکرات و نیز پیروزی
ترامپ به عنوان نامزد طیف جمهوریخواه در انتخابات پیش رو.
فشار و دیپلماسی؛ رویکرد احتمالی هریس در مواجهه با ایران
با فرض پیروزی هریس در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، نگاهی به اولویتها و سیاستهای احتمالی او در قبال جمهوری اسلامی ایران خواهیم داشت؛
۱. دیپلماسی هستهای و تلاش برای بازگشت به برجام
یکی از محورهای اصلی سیاست هریس میتواند بازگشت به توافق هستهای (برجام) باشد. او احتمالاً تلاش میکند. باوجود تعهدگریزی آمریکا در دوره ترامپ و عدم موفقیت بایدن در احیای برجام، احتمال دارد که هریس در صدد ازسرگیری مذاکرات برآید که البته هدف وی از
این مذاکرات بیشتر اعمال محدودیت بر فعالیتهای هستهای، موشکی و منطقهای ایران است.
«مؤسسه خاورمیانه» به تازگی در گزارشی به رویکرد برجامی احتمالی دولت هریس با ایران پرداخته و نوشتهاست: کامالا هریس در سال ۲۰۱۵ از توافق هستهای یا «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) حمایت کرد. گفته میشود او رویکرد ترامپ مبنی بر خروج از این توافق
در سال ۲۰۱۸ را جسورانه و تصمیمی دانست که امنیت ملی را به خطر میاندازد.
این گزارش افزوده است: هریس در سال ۲۰۱۹ و در خلال پویش اولیه انتخاباتی خود اظهار داشت که برای پیوستن دوباره به برجام برنامه دارد البته تا زمانی که ایران نیز پایبندی قابل راستیآزمایی به آن داشته باشد.
۲. تداوم راهبرد شکستخورده «تحریم»
همان گونه که بیشترین تحریمها علیه ایران تا کنون در دوره دموکراتها اتفاق افتادهاست، احتمال تداوم تنگناها در دوره هریس علیه تهران به بهانههای واهی وجود داشتهباشد. به این ترتیب، هریس سعی خواهد کرد با ابزار فشار اقتصادی، ایران را به مذاکره وادارد؛
سیاستی شکستخورده که همواره ناکارامدی خود را نشان داده اما همه دولتهای آمریکا به ان اعتیاد دارند.
البته انتظار نمیرود که شدت تحریمها مانند دوره ترامپ باشد، به گزارش «مؤسسه خاورمیانه»، در دوره ریاست جمهوری هریس، احتمالاً رویکرد دولت کنونی در زمینه سخت گیری نکردن در مورد تحریم صادرات نفت ایران ادامه یابد بهویژه اگر هریس بخواهد دیپلماسی با
ایران را دنبال کند.
۳. همکاری نزدیک با متحدان اروپایی و تلاش برای انزوای منطقهای ایران
یکی از محورهای مهم در سیاست هریس میتواند همکاری نزدیک با متحدان اروپایی و کشورهای منطقه باشد. هریس احتمالاً تلاش خواهد کرد تا با متحدان آمریکا از جمله اتحادیه اروپا و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به یک استراتژی مشترک و هماهنگ در قبال ایران دست
یابد. این رویکرد میتواند شامل هماهنگی در اعمال تحریمها، تبادل اطلاعات امنیتی و همکاری برای جلوگیری از فعالیتهای نظامی ایران باشد اما هریس باید در نظر داشته باشد که معادلات منطقه امروزه متفاوت از قبل است؛ ضمن نقش تعیین کننده ایران در معادلات منطقه و عضویت
تهران در اتحادیههای مهم از قبیل بریکس و شانگهای، کشورهای عربی منطقه نیز با تهران روابط رو به جلویی در پیش گرفتهاند.
ترامپ و تداوم راهبرد شکستخورده «فشار حداکثری» علیه ایران
در ارتباط با رویکرد ترامپ در مواجهه با ایران در صورت پیروزی وی در انتخابات پیش رو، چند محور مهم و کلیدی قابل بررسی است؛
۱. تشدید تحریم و بازگشت به سیاست «فشار حداکثری»
ترامپ طی چهار سال دوره ریاست جمهوری خود، ضمن تعهدگریزی و خروج از توافق هستهای، سیاست فشار حداکثری را با هدف کاهش قدرت اقتصادی ایران و محدود کردن فعالیتهای نظامی و هستهای جمهوری اسلامی دنبال کردهبود. احتمال دارد که او دوباره از این رویکرد استفاده
کند و تحریمهایی علیه صادرات نفت، صنایع پتروشیمی، شخصیتها و نهادهای مالی-اقتصادی و غیره اعمال کند؛ تحریمهایی که همان زمان هم ناکارامدی خود را نشان داد اما این ابزار همیشگی ترامپ در مواجهه با کشورهای ناهمسو است.
ترامپ اخیراً با تمجید از «فشار حداکثری» خود، در مصاحبه با «ایلان ماسک» ادعا کرد که دولت او با موفقیت، چین را برای توقف خرید نفت از ایران تحت فشار قرار داد.
«مؤسسه خاورمیانه» به تازگی در گزارش آوردهاست که دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ، اجرای پرقدرت تحریمها را نشان داد. با این حال، اعمال تحریمهای سختتر به شدت به همکاری موفقیتآمیز یا اقدام علیه کشورهای ثالث که در تسهیل صادرات نفت ایران به چین مشارکت
میکنند، بستگی دارد.
۲. عدم بازگشت به برجام و تلاش برای توافق ثانویه
ترامپ در دوره اول ریاستجمهوریاش به رغم مخالفتهای بینالمللی به صورت یکجانبه از توافق هستهای ایران و ۱+۵ خارج شد و به احتمال زیاد در صورت بازگشت به قدرت، به توافق بازنخواهد گشت. البته او نشان داد که دنبال توافقی ثانویه و یکسویه است که تنها منافع
آمریکا تأمین و شروط سختگیرانه برای برنامه هستهای، موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران تعیین شود؛ خواب و خیال خامی که هرگز تعبیر نشد و در دولت آتی احتمالی وی نیز محقق نخواهد شد.
۳. خیز برای ائتلافسازی منطقهای و بینالمللی علیه ایران
ترامپ در صورت پیروزی در انتخابات آتی احتمالاً تلاش خواهد کرد تا ائتلافهایی را علیه ایران در سطوح منطقهای و بینالمللی شکل دهد تا از این رهگذر، تحریمها و محدودیتهایی را علیه تهران اعمال کنند اما برخلاف تصور وی، شرایط امروز متفاوت از چهار سال
نخست زمامداری او است.
روابط ایران و عربستان و نیز مناسبات تهران با کشورهای عرب و غیرعرب منطقه و جهان بسیار متفاوت از آن برهه است. ضمن اینکه معادلات امروز به طور چشمگیری تغییر کرده و ترامپ نخواهد توانست کشوری را صراحتاً «گاو شیرده» برای آمریکا بنامد. افزون بر آن، بحرانهای
ساخته دست آمریکا از قبیل اوکراین و غزه، دولت آتی آمریکا را نیز در شرایط دشوار قرار خواهد داد.
افزون بر موارد فوقالذکر، احتمال میرود که در دولت ترامپ با توجه به تجربه چهار سال زمامداری وی و شعارهای انتخاباتی اخیر او، مسائلی از قبیل تلاش برای تغییر رفتار ایران، حمایت از مخالفان داخلی جمهوری اسلامی، تهدید به اقدامات نظامی و غیره در دستور
کار قرار بگیرد؛ رفتارهایی که پیشتر ناکارامدی خود را نشان دادهاند.
فرجام سخن
پیشبینی رویکرد ترامپ در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران با توجه به تجربه چهار ساله وی دشوار نیست. سیاست احتمالی وی در قبال ایران همچنان بر پایه افزایش فشارهای اقتصادی در قالب راهبرد «فشار حداکثری» پیش خواهد رفت. همچنین شاهد تکاپوی وی برای ائتلافسازی
منطقهای و بینالمللی علیه ایران، تلاش برای تغییر رفتار تهران، حمایت از مخالفان داخلی جمهوری اسلامی، تهدید به اقدامات نظامی و غیره خواهیم بود.
البته بهتر است که ترامپ از آن دوره چهار ساله قبلی خود درس بگیرد چرا که مجموعه این اقدامهای خصمانه و تنشزای وی در سطوح داخلی و خارجی آمریکا نه تنها بینتیجه ماند بلکه مانع ورود مجدد او به کاخ سفید شد.
اما در صورت پیروزی هریس در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، انتظار میرود که رویکرد او نسبت به ایران ترکیبی از دیپلماسی و فشارهای اقتصادی و سیاسی باشد. با توجه به پیشینه و دیدگاههای او در سیاست خارجی، هریس احتمالاً رویکردی مشابه دولت بایدن اتخاذ
خواهد کرد.