به گزارش تحلیل ایران ، مقاومت بخش مهم زندگی زنان فلسطین و لبنان است و با گوشت، پوست و استخوانشان عجین شده. آنها میدانند که یک ستون محکم مقاومت خودشان هستند. به همین خاطر هیچوقت جا نمیزنند و ذرهای شک و ناامیدی به دلشان راه
نمیدهند. این زنها بهترین الگو برای ایمان، استقامت، وطندوستی، مادری، حجاب و… هستند.
در ادامه چند روایت کوتاه میخوانیم که بانوان غزه و لبنان، زنانه پای کشورشان و مقاومت ایستادهاند و با تمام سختیهایی که میکشند خم به ابرو نمیآورند.
این خانهها فدای روح سید حسن
«این خرابیها سنگ است و زمین همچنان پابرجاست. این ساختمان پشت سر من آوار شده اما همه این خانهها فدای جوانان. فدای مقاومت.» این گفته زن مقاوم لبنانی تنهایی است که در کنار خانه ویرانشدهاش، فلاسک قهوهای درست کرده و در لیوانهای یکبار مصرف میریزد و به مردان
تعارف میکند.
زن مقاومی که باروحیه بالا، سرپناهی که تا چند ساعت قبل بالای سقف بالای سرش بوده است را آنقدر کوچک میبیند که جز سنگریزهها به حسابش میآورد و همه را صدقهسر مقاومت و روح سید حسن نصرالله میداند. بغض گلویش را گرفته است و چشمانش مثل ابر گریه دارد. چند نفر
از اعضای خانوادهاش را هم ازدستداده است. اما ذرهای خود را نمیبازد و گلهای به زبان نمیآورد. حتی اگر دلش پر از غم و غصه باشد. نمیگذارد ستونی که یکپایه آن زنان جبهه مقاومت هستند بلرزد.
فلسطین؛ سرزمین آباواجدادی ماست
زن مقاوم بعدی، زن میانسال فلسطینی است که پسر و شوهرش شهید شدهاند. خانهاش ویران شده است و ماهها مجبور بوده از این خانه به آن خانه برود. پرستار است و بارها توسط رژیم صهیونیستی، در بیمارستان محاصره شده است. شهادت را در چندقدمی خودش دیده. اما نجات پیدا
کرده است. هر روز در بیمارستان صحنههای دلخراش زیادی را میبیند که دلسنگ را آب میکند.
خودمانیم ما که عکس برخی مجروحان و شهیدان را میبینیم، دلمان ریش میشود. چه برسد به بانویی که یک سال تمام این صحنههای دردناک را از نزدیک میبیند، اما دَم نمیزند. ناامید نمیشود. جا نمیزند. بلکه با استقامت رجز میخواند و میگوید: «ما اینجا میمانیم. اینجا
سرزمین آباواجدادی ماست. کشورمان را ترک نمیکنیم. بلکه دوباره آن را میسازیم. اینجا میمیریم و دفن میشویم. ما جنگطلب نیستیم. فقط میخواهیم در کشورمان زندگی کنیم. خدا برای ما کافی است و او بهترین پشتیبان است.»
همه اینها بهخاطر فلسطین قابلتحمل است
تصویر بعدی پیرزن فلسطینی است که در شرایط عادی هم زندگی برایش سخت است چه برسد به جنگ. آن هم جنگ نابرابری با دشمن وحشی مثل اسرائیل. اما با همان چانه لرزانش، دستهایش را بالا میآورد و برای رژیم کودک کش خطونشان میکشد.
«هیچکدام از این خرابیها مسئلهای نیست وقتی پیروزی با ماست. خدا ما را پیروز میکند. خدا ما را علیه دشمنانمان قدرتمند میکند. همه اینها بهخاطر فلسطین قابلتحمل است. فلسطین سرزمین مادری ماست و ما عاشق آن هستیم. دشمن نمیتواند بهراحتی آن را از ما پس بگیرد.
ما در بین خرابهها میمانیم. اینجا خانه ماست.»
بعد از ما هم جوانان کشورمان را میسازند
زن مقاوم بعدی، پیرزن ۸۰ساله فلسطینی است که بطری آبی روی سرش گذاشته تا پایداری و جانزدن را به رخ رژیم صهیونیستی بکشاند. زنی که شاید خیلی از اعضای خانوادهاش را ازدستداده باشد و خانهاش ویران شده باشد اما همچنان باصلابت میگوید: «ما خانههایمان را آجر به
آجر ساختیم اگر نابودش کنند دوباره میسازیمش. ما نمیترسیم.»
تکه نان بیاتی را نشان میدهد و میگوید: «من ۵ روز با همین یک بطری آبونان میتوانیم زنده بمانم. من میخواهم سرزمینم را بسازم و میسازم. بعد من هم جوانانمان خواهند ساخت.»
زندگیشان بر پایه مقاومت است
مقاومت بخش مهم زندگی این زنان است و با گوشت، پوست و استخوانشان عجین شده. از خرابی خانهشان، بیسرپناه شدنشان، ازدستدادن عزیزانشان، ترس و ناامنی و… ناراحت میشوند، دلهایشان میگیرد اما نمیگذارند ذرهای از این غم، ناامیدشان کند و حتی خیال ازدستدادن کشورشان
در سرشان بیاید. چون میدانند بخش بزرگی از مقاومت، خودشان هستند. آنها حتی جانشان را هم فدای مقاومت میکنند و تا وقتی که زندهاند، لبیک یا نصرالله از زبانشان نمیافتد.