به گزارش تحلیل ایران ، عناصر شورشی سرانجام پس از 11 روز درگیری بدون مقاومتی از سوی ارتش سوریه در بامداد روز یکشنبه (18 آذر) وارد دمشق شده و به سرعت تمامی نقاط پایتخت را به کنترل خود در آوردند.
طی دو روز گذشته «فرماندهی اتاق عملیات مرکزی سوریه» (تحت فرماندهی ابومحمد الجولانی) با صدور دستورالعملهای متعدد از اعلام قوانین منع آمد و شد تا ممنوعیت تعرض به ادارات دولتی و کارمندان رادیو و تلویزیون سوریه و مهمتر از همه ابقای «محمد غازی الجلالی» آخرین
نخستوزیر حکومت بشار اسد، به عنوان مسئول اداره دولت گذار، تلاش کرده است چنین وانمود کند که با عقلانیت در حال مدیریت امور است؛ دمشق نیز به جز روز یکشنبه که شاهد غارت و چپاول برخی اماکن از جمله بانک مرکزی و کاخ ریاستجمهوری و مهمانسرای حرم حضرت زینب (س) بود،
در آرامش نسبی به سر میبرد.
در همین حال، جلسات فشردهای بین بخش امور سیاسی مخالفان و هیئتهای دیپلماتیک خارجی برای بررسی وضعیت امنیتی و سیاسی سوریه پس از سقوط حکومت بشار اسد در حال برگزاری است.
اما این شرایط پایدار خواهد ماند؟
قول معروفی وجود دارد که «انقلابها زمانی که پیروز میشوند، شکست میخورند»؛ در واقع گروههای مختلف در زمان شورش و انقلاب، برای سرنگونی حکومتی متحد میشوند، اما پس از موفقیت، زمانی که وارد مرحله نهادسازی میشوند، آنجاست که اختلافات بروز میکند.
قصه آشنایی که بسیاری از کشورهای منطقه پس از سقوط حکومت تجربه کردهاند؛ از یمن تا لیبی و تونس و مصر شاهد آن بودند؛ در بسیاری از انقلابهای تاریخ نیز شاهد چنین روندی هستیم.
گروهکهایی که اکنون در دمشق حضور دارند، بی شک از یک آبشخور فکری تغذیه نمیشوند، هرچند همه آنها تحت حمایت و پشتیبانی یک اتاق فکر خارجی قرار دارند، اما لزوما امکان مدیریت آنها پس از پیروزی میسر نیست.
نکته قابل اینجاست که در سوریه، حتی در مرحله مبارزه برای سقوط حکومت نیز گروهکهای مختلف همواره به جان هم افتادهاند و تاریخ 12 ساله آشوب و بحران در سوریه گواه درگیریهای خونینی میان همین گروهکهایی است که اکنون به ظاهر متحد شدهاند.
درگیریها میان «هیئه تحریرالشام» با پیشینه سلفی با عناصر «الجیش الوطنی» (ارتش آزاد سابق) بارها در مناطق شمال ادلب و حلب طی سالیان گذشته گزارش شده است؛ بارها مناطق کوچک میان دو طرف دست به دست شده و این دو به جان هم افتادهاند.
در آخرین مورد همین یک هفته پیش درگیری شدیدی میان هیئه تحریرالشام (اتاق عملیات ردع العدوان) و الجیش الوطنی (اتاق عملیات فجر الحریه) در شرق استان حلب رخ داد.
موضوع از این قرار بود که پس از عقبنشینی نیروهای ارتش سوریه از فرودگاه «کویرس» در 30 کیلومتری شرق شهر حلب، عناصر گروهک «جیش الاسلام» و «سلطان مراد» وابسته به «الجیش الوطنی» به سرعت وارد فرودگاه شده و نیروهای اندک هیئه تحریرالشام را از آن بیرون کردند؛ سپس
عناصر هیئه تحریرالشام با تجهیزات وسیع وارد فرودگاه شده و اعضای الجیش الوطنی را قلع و قمع کردند، تعدادی کشته و تعدادی نیز به اسارت گرفتند.
این ماجرا با بیانیههای محکومیت از سوی دو طرف همراه شد و سپس ترکیه تلاش زیادی را برای متحد کردن دوباره آنها صرف کرد.
بیانیه زیر از سوی عناصر الجیش الوطنی صادر شده که در آن از هیئه تحریرالشام میخواهد به جای شلیک به سوی «انقلابیون» سلاح خود را به سمت حکومت بشار اسد، نشانه بگیرد.
اما ماجرا فراتر از این است، به طوریکه حتی میان خود همین گروهها نیز بارها درگیری و اختلافات شدید بروز کرده است؛ تا همین چند ماه پیش شهر ادلب شاهد تظاهرات روزانه علیه «محمد الجولانی» بود.
برخی از گروهکهای ذیل «هیئه تحریرالشام» بارها جولانی را به بازداشت و قلع و قمع فرماندهان به اصطلاح «جهادی» متهم کردهاند.
در پارچه نوشتههایی که معترضان در ادلب با خود حمل میکردند عبارت «سرنگون باد قاتل مجاهدین» به چشم میخورد.
ماجرای کودتا علیه الجولانی
اما بارزترین این اختلافات به ماجرای تلاش برخی از فرماندهان هیئه تحریرالشام برای کودتا علیه «ابومحمد الجولانی» مربوط میشود، در سپتامبر 2022 (مهر 1402) دو تن از سرکردگان رده اول تحریرالشام به نامهای «مظهر الویس» و «ابوماریا القحطانی» (دست راست جولانی و نفر
دوم هیئه تحریرالشام) عملیات کودتا علیه الجولانی را به دست گرفتند؛ کودتا با شکست مواجه شد و الجولانی نیز پس از آن، دهها تن از فرماندهان و سران گروهکهای کوچک را بازداشت و روانه زندان کرد، برخی نیز اعدام شدند.
«ابوماریا القحطانی» نیز 6 ماه پس از بازداشت و چند روز پس از آزادی، ترور شد که همین امر نیز موجی تازهای علیه الجولانی به وجود آورد و خشم گروهکهای ناراضی را دو چندان کرد.
در این باره موارد و مصادیق بسیاری در خصوص اختلافات درونی هیئه تحریرالشام و یا اختلافات این گروهک با «الجیش الوطنی» وجود دارد که از حوصله این نوشتار خارج است.
بنابراین پیشینه و کارنامه گروههای که اکنون به لطف اتاق فکر خارجی دور هم جمع شدهاند، نوید آینده همراه با آرامش و صلح را نمیدهد.
در همین دو روز اخیر، بر سر انتخاب رئیس دولت انتقالی، اختلافات بروز کرد و در حالی که تشکیلات موسوم به «ائتلاف ملی سوریه» (متشکل از 34 گروه) به رهبری «هادی البحره» گزینه «ریاض حجاب» را مطرح کرده بودند اما الجولانی و هیئه تحریرالشام «محمد البشیر» (رئیس دولت
شمال ادلب) را توانستند بر دیگر گروهها تحمیل کنند و بدین صورت البشیر تا تاریخ یک مارس (11 اسفند) به عنوان رئیس دولت انتقالی انتخاب شد.
از سوی دیگر اهداف بازیگران خارجی مختلف که هدایت معارضان را در دست دارند نیز یکی نیست؛ از ترکیهای که خواستار ثبات و امنیت، حداقل در مرزهای شمالی سوریه و بازگشت آوارگان سوری است تا اسرائیلی که جز آشوب و جنگ داخلی نه برای سوریه برای هیچ کشور عربی و مسلمان
چیز دیگری نمیخواهد.
نکته دیگر اینکه، همانطور که ذکر شد، «ائتلاف ملی سوریه» متشکل از 34 گروه است که هر کدام تحت نفوذ یک یا چند کشور خارجی قرار دارند، برخی وابسته به عربستان سعودی و امارات، برخی ترکیه و قطر، برخی گوش به فرمان انگلیس و آمریکا و برخی نیز حامی رژیم صهیوینستی هستند.
بنابراین اگر بخواهیم یک «خصیصه» مشترک و پررنگ را برای مجموع کل معارضان و گروهکهای سوریه نام ببریم آن «چند دستدگی و اختلاف است».
تمامی این اختلافات پیشین، به احتمال قوی در مسیر نهادسازی از تهیه قانون اساسی جدید و انتخاب نوع حکومت گرفته تا تدوین قوانین مدنی خود را نشان خواهد داد و در شرایطی که اسلحه به قدر کافی در اختیار تمامی گروهکها قرار دارد، این موضوع پتانسیل تبدیل شدن به درگیریهای
خونین را دارد.
اخیرا نیز برخی رسانههای سوری با انتشار ویدئویی از خرید و فروش سلاح در خیابانهای دمشق، از احتمال افزایش هرج و مرج و درگیریها در این کشور خبر دادند.
تمامی این مسائل جدای از موضوع مناطق کردنشین است که نوشتار جداگانهای میطلبد، بی شک ترکیه به سراغ شبهنظامیان کُرد خواهد رفت؛ به خصوص اینکه طی روزهای گذشته گروه «نیروهای دموکراتیک سوریه» (SDF) مناطقی که ارتش سوریه تخلیه کرده بود را به کنترل خود در آورده
و تقریبا تمامی استان دیرالزور به تسلط این گروه در آمده است.
در دو روز گذشته نیز درگیریهای پراکنده میان گروهک «الجیش الوطنی» (وابسته به ترکیه) با شبهنظامیان کُرد در شرق حلب گزارش شده و بی شک باید منتظر روزهای پرتنشی را در شمال شرق سوریه باشیم.