به گزارش تحلیل ایران در تاریخ بشریت هرگز ثروت به این اندازه ناعادلانه در دست افراد معدودی انباشته نشده بود، هرگز ثروت به سلاحی تبدیل نشده بود که بتواند نظم جهانی را زیر و رو کند.
همه در فیلمها، دفتر بیضی رئیس جمهور آمریکا را دیدهاند و تقریبا برای همه محلی آشناست، اما دیدن «ایلان ماسک» در آن، با کلاه خاصاش، پسر بازیگوشاش که از گردنش آویزان شده، با لباسهایی بسیار معمولی، نگاه هر بینندهای را در این صحنه به
خود جلب میکند.هنگامیکه فعالیت آژانس بینالمللی رشد و توسعه (USAID) که سالهاست، کمکهای بشردوستانهای را در سراسر جهان توزیع میکند، متوقف شد، ماسک با لحنی کنایهآمیز و متکبرانه در برابر مطبوعات ایستاد تا اعلام کند که تعطیلی آن تصمیم
درستی بوده است.در زمانی که ماسک صحبت میکرد، پسرش "ایکس" (به نامش توجه کنید!) به ترامپ میگفت: «تو رئیس جمهور نیستی، باید بروی»، پاسخ ترامپ به این حرف ایکس درحالی که دستور توقف فعالیت آژانس را امضا میکرد، تنها یک پوزخند بود.
در آن لحظه، ثروت ماسک بیش از مجموع ثروت یک میلیارد نفر در جهان بود. نگاه او به وضوح نشان میداد که قطع کمکهای بشردوستانه، از جمله کمکهایی که قرار بود، به مبارزه با ایدز در آفریقا اختصاص داده شود، را یک «دستاورد اقتصادی» برای آمریکا میداند.نکته
تلخ ماجرا اینجاست که آژانسی که دستور توقف فعالیتهای آن صادر شد، سالانه تنها 65 میلیارد دلار، کمتر از 1 درصد از بودجه ایالتی و حتی کمتر از یک دهم ثروت ماسک، برای دولت آمریکا هزینه داشت.نیویورک تایمز در مجموعه گزارشهایی در انتقاد از
این تصمیم تأکید کرد که با تعطیلی آژانس میلیونها کودک با مرگ روبرو خواهند شد، دولت ترامپ با بیتفاوتی با این موضوع برخورد میکند، گویی مرگ کودکان به موضوعی قدیمی تبدیل شده که شایسته توجه نیست.
فروپاشی ارزشهای اخلاقی
ماسک نه تنها به فعالیت آژانس از منظر بشردوستانه و اخلاقی نگاه نمیکند، بلکه در نگاهش این سؤال که به شعار دولت جدید آمریکا تبدیل شده، دیده میشد: «با این اقدام چقدر سود خواهیم کرد؟»در حال حاضر این سؤال به اولین و اصلیترین
معیار برای شخص ترامپ و دولتمردانش تبدیل شده تا خوب و بد و درست و نادرست بودن هر مسئله و موضوعی را در داخل آمریکا و در دنیا با آن بسنجند، از عضویت در ناتو و مسئله فلسطین گرفته از روابط تجاری و توافقنامههای آب و هوایی و حتی کمکهای بشردوستانه.ترامپ
که میگوید، ثروت خود را از راه سوداگری و تجارت به دست آورده، اکنون اطراف خود را با تیمی از میلیاردرها پر کرده که همان منطق را دارند، منطقی سرد که ارزشهای اخلاقی را به رسمیت نمیشناسد و معنای همدلی را نمیداند.
با این منطق، آنها کشتار 50 هزار فلسطینی در غزه را یک تراژدی نمیدانند، بلکه فرصتی برای تبدیل سواحل این نوار به اقامتگاههای توریستی پس از آواره کردن دو میلیون نفر از خانههایشان تلقی میکنند.آنها بر این باورند که
تأمین مالی درمان کودکان مبتلا به ایدز در آفریقا "بیهوده" است، همانطور که معتقدند، هر پروژهای که مستقیماً به نفع ایالات متحده نباشد، شایسته اجرا نیست.ماسک به عنوان وزیر کارآمدی دولت جدید ترامپ، اولین گامهای خود را با تعطیل کردن آژانس
بینالمللی رشد و توسعه USAID و اخراج هزاران کارمند آن آغاز کرد، اما این تنها آغاز ماجرا بود.پیشبینی حرکت بعدی او کار سختی نیست: هر چیزی که درآمدزا نباشد، تعطیل و متوقف خواهد شد. برای او این امری بسیار طبیعی و حتی ضروری است، به خصوص
که حلقه اطراف او بیشتر از او روی این خواسته تأکید و او را تشویق میکند که تصمیمات جدیتر و غیرانسانیتری بگیرد.
مافیای پیپال (PayPal)
با افزایش قدرت و سلطه ترامپ، رسانههای آمریکایی روی حلقه نزدیک وی تمرکز کردند که نامهای برجسته و سرشناس متعددی را شامل میشد، اما بارزترین و برجستهترین آنها «مافیای پیپال» (The PayPal Mafia) بود.
اصطلاح «مافیای پیپال» (The PayPal Mafia) مطبوعات غربی و در رأس آنها روزنامه انگلیسی «گاردین» را بر آن داشت تا در این اصطلاح تحقیق و پروندهای ویژه به آن اختصاص دهد.تحقیقات و گزارشهای گاردین نشان میدهد که مافیای
پیپال گروهی متشکل از مکس لوچین، کیث رابویس، رید هافمن، پیتر تیل، دیوید ساکس و ایلان ماسک است.
وجه اشتراک اعضای این گروه دو نکته است. اول آنکه همه آنها قبلاً در PayPal کار میکردند و همه آنها به لطف فناوری میلیاردر شدند. اما وجه مشترک دیگری نیز دارند، اینکه «همه آنها از ترامپ حمایت میکنند.»اینها مردانی هستند
که در محیط بیرحم سیلیکون ولی، جایی که هیچ انسانیتی وجود ندارد و تنها بیرحمترینها زنده میمانند، رشد کرده و بزرگ شدهاند. در دنیای آنها جایی برای رقابت منصفانه و انسانی وجود ندارد، دنیای آنها دو وجه بیشتر ندارد: برنده مطلق و بازنده مطلق.
آنها توانستند، باقی ماندند، چون توانستند، بیرحمانه رقبا را زیر پا بگذارند و اکنون، سیاست آمریکا را شکل میدهند. طبیعی است که اولین اقدام آنها در هم شکستن بوروکراسی سنتی، از بین بردن هنجارها و قوانین سیاسی باشد که برای دههها بر آمریکا
حاکم بود.به همین دلیل، تعجبی نداشت، اگر آنها ترامپ را «تازیانه خدا» توصیف کنند و به ترامپ به عنوان ابزاری برای اجرای سیاستهای خود نگاه کنند. ماسک به سرعت کار را آغاز کرد و عملا اولین گامها را برداشته است.به نظر
شما، آیا مردان فناوریها زندگی ما را آسانتر میکنند؟ اگر اینطور فکر می کنید، باید گفت که سخت در اشتباه هستید. پیتر تیل به دموکراسی اصلا اعتقادی ندارد و دیوید ساکس با تعدد و کثرت فرهنگها در جامعه به شدت مخالف است.در چشمانداز آینده
آنها، تنها باهوشترینها و قویترینها زنده خواهند ماند. آنها معتقدند، کسانی در این دنیا باقی خواهند ماند که تعداد فرزندان باهوشتری داشته باشند، بنابراین جای تعجب نیست که ماسک 13 فرزند دارد.
سلاطین فناوری
در کشوری صاحب بزرگترین ارتش و قویترین اقتصاد جهان، این تغییرات تاثیرات و پیامدهای جهانی دارد. هنگامی که ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا سوگند یاد میکرد، غولهای فناوری دنیا کنار او بودند: مالکان آمازون، فیس بوک و ایکس که مجموع ثروت
آنها از بودجه همه کشورهای آفریقایی بیشتر است.این ثروت هنگفت و عظیم به این افراد احساسی فراتر از تبعیت از هر قانون و بند و مادهای داده، درست مانند فئودالهای اروپای قرون وسطی، با این تفاوت که به جای شمشیر به سلاح فناوری مسلح هستند.
آنها بر این اساس امپراتوریهایی برای خود ایجاد کردهاند که هیچ مرجعیت رسمی و حقوقی نمیتواند، به آن تعرض کند، آنها بر این باورند که میتوانند، جهان را آن طور که میخواهند تغییر خواهند داد.کسی نمیتواند، گوگل، یوتیوب
یا اینستاگرام را به چالش بکشد، نه تنها به دلیل برتری فنی این پلتفرمها، بلکه به این دلیل که اکنون از حمایت سیاسی مطلق برخوردار هستند، بارزترین نمونه آن زمانی بود که اتحادیه اروپا تلاش کرد، مقررات جدیدی را برای این شرکتها وضع کند، ترامپ آنها را تهدید به «تحریم
اقتصادی» کرد.
اکنون، این شرکتها دادههای ما را در خاورمیانه در اختیار اسرائیل قرار میدهند تا به این رژیم کمک کنند، افراد بیگناه بیشتری را کشتار کنند.خواست پایان جنگ اوکراین به خاطر خواست آنها برای توقف خونریزیها نیست، بلکه
برای این است که اوکراین سرشار از منابعی غنی است که شرکتهای بزرگ فناوری به آن نیاز دارند.این امپراتوریها تنها مسلمانان را هدف قرار نمیدهند، بلکه اروپا، کانادا، پاناما، مکزیک و چین همگی در برنامههای آنها هستند.شاید
این تنها انگیزهای باشد که جهان را به تشکیل اتحادی بینالمللی در برابر این قدرتهای سرکش سوق دهد و حاکمان جدید را قبل از اینکه کل جهان را به آتش بکشند، متوقف کند.