به گزارش تحلیل ایران ،رضا هاشمی از نیروهای اطلاعات عملیات لشکر ۱۷ علیابن ابیطالب(ع) روایتهای طنزآمیزی از دوران دفاع مقدس دارد که یکی از این خاطرات مربوط سوغاتیهای رزمندگان از جبهه است که در خانههای مردم دیده میشد. این روایت پیش روی شماست.زمان جنگ، اگر
مهماتِ خانه رزمندگان لشکر را جمع میکردیم شاید میشد با آنها یک عملیات بزرگ انجام داد. در دکور خانهها از تیرهای کالیبر چهارلول ضدهوایی، دوشکا و تیربار بود تا تیرهای کلت که همه به ترتیب از کوچک تا بزرگ چیده شده بودند. نوار تیربار گیرینوف هم دور تا دور ویترینهای
دکوری بهطرز زیبایی قرار داده شده بود. گاهی ۲ تا نارنجک چهل تیکه هم اینطرف و آنطرف فشنگها بود.
🔺چتر منورتسبیحهایی با مرمی کلاش و ژ-س، گردنبندهایی با مرمی، جاسوئیچی و دسته کلیدهای با پوکه کلاش هم که چیز خیلی عادی بود که دست غیررزمندگان هم به وفور یافت میشد. من نمیدانم با اینکه ایست و بازرسی قوی در جلوی پادگانها و مقرها و حتی با بازرسی سختتر
در ایستگاه راهآهن قرار داشت، چطور این همه مهمات به شهرها راه مییافت.یک نانوایی بود انتهای بازار نزدیک میدان ارک که چون نانها کیلویی فروخته میشد، سنگ ترازوهاش انواع گلولهها مثل خمپاره ۶۰ و پوکه نارنجک چهل تیکه بود. چتر منور که سفره قند بیشتر خانهها بود.
وقتی دشمن منور میزد، ما بیشتر دنبال چترش بودیم کجا فرود میآید. بهخاطر همین میگفتند بسیجی عاشق چتر منور، سپاهی عاشق آرم مخمل.الان دیگر بهندرت در خانهها از این چیزها یافت میشود. نمیدانم چطور همه مفقود شدند. البته خیلیها آنها را تحویل سپاه و جاهایی که
جمعآوری میشد، دادند.