موضوعات ‌مرتبط: سیاسی حماسه و مقاومت

a/173687 :کد

«مقلوبه» شکست رژیم صهیونی در آشپزخانه‌ فلسطین

«مقلوبه» شکست رژیم صهیونی در آشپزخانه‌های فلسطین

  پنجشنبه ۰۷ فروردین ۱۴۰۴ — ۲۲:۳۶
تعداد بازدید : ۴   
 تحلیل ایران -«مقلوبه» شکست رژیم صهیونی در آشپزخانه‌های فلسطین

در میان عطر مقلوبه در آشپزخانه‌ای کوچک، مادربزرگ مرضیه قابلمه‌ای را وارونه می‌کند و داستانی از مقاومت زنان فلسطینی در برابر ظلم روایت می‌شود؛ غذایی که فراتر از طعم، نماد ایستادگی و امید است. مرضیه با شو

به گزارش تحلیل ایران،گروه زندگی:‌ «حوله‌ای جلویش، روی میز پهن کرده و بادمجان‌های شسته و خرد کرده و نمک زده را با دقت روی آن قرار می‌داد. مادربزرگ که لباس سنتی زیبایی به تن داشت، قابلمه بزرگ را روی میز گذاشت و شروع به آماده کردن مواد غذا کرد.مادربزرگ: «مرضیه جان، امروز قراره یک چیز خاص یاد بگیری. غذایی که فقط یک خوراکی نیست، بلکه یک نهضت است. یک پیام جهانی.»

 

مرضیه با تعجب پرسید: «پیام؟ مگه قرار نیست برای ناهار غذا درست کنیم؟» مادربزرگ با لبخندی مهربان دستش را روی قابلمه گذاشت و گفت: «بله دخترم. این قابلمه برای غذای ماست اما داستانی طولانی و عمیق داره. دوست داری برات تعریف کنم؟» مادربزرگ گوشه روسری‌اش را مرتب کرد و ادامه داد: « ما زن‌های فلسطینی، به‌ویژه گروهی که به مرابطات معروفند، این غذا را در مسجد الاقصی می‌پزیم. می‌دونی چرا اسم این غذا مقلوبه است؟ چون بعد از طبخ کامل غذا، برای کشیدن و بردن سر میز باید قابلمه را وارونه کنیم. مقلوبه هم که در لغت به همین معناست. وقتی قابلمه را وارونه می‌کنیم، انگار داریم به دنیا اعلام می‌کنیم که ظلم و اشغالگری هم مثل این قابلمه، محکوم به واژگونی است.»مرضیه که محو سخنان مادربزرگ شده بود، گفت: «مرابطات؟ این‌ها کی هستن مادربزرگ؟» مادربزرگ برای لحظه‌ای تأمل کرد و با حسی عمیق گفت: « گروهی از زنان شجاع فلسطینی هستند که روز و شب در مسجد الاقصی حضور دارند. آن‌ها با دعا، آموزش و فعالیت‌های فرهنگی از ارزش‌ها و هویت دینی‌مان دفاع می‌کنند. وقتی رژیم صهیونی سعی می‌کند جایگاه قدس و مسجد الاقصی را از آن خودش کند، این زنان با شجاعت و ایستادگی جلویشان را می‌گیرند. حتی وقتی این رژیم منحوس حضورشان را غیرقانونی اعلام کرد، این زنان دست از مقاومت برنداشتند.»

 

مرضیه با هیجان گفت: «پس این غذا فقط یک خوراکی نیست، بلکه می توانیم بگوییم نمادی از مقاومت و ایستادگیه؟» مادربزرگ با اشتیاق گفت: «دقیقاً! این غذا فقط زیر زبان ما خوشمزه نیست. بلکه روح مردم فلسطین در آن نهفته است. وقتی زنان مسجد الاقصی قابلمه‌های مقلوبه را وارونه می‌کنند، پیامشان به تمام دنیا می‌رسد: «ما نمی‌گذاریم کسی هویت و باورهای ما را از بین ببرد.»»در همین لحظه، مادربزرگ شروع به چیدن لایه‌ها در قابلمه کرد. همان زمانی که بادمجان‌ها، گل‌کلم، برنج و تکه‌های مرغ با دقت روی هم قرار می‌گرفتند، گفت: «مرضیه، نگاه کن. این لایه‌ها، مثل داستان‌های زنان فلسطینی کنار هم قرار می‌گیرند؛ هر لایه، حکایت مقاومت و اتحاد آن‌ها را دارد.»مرضیه با اشتیاق دست به کار شد و به مادربزرگش کمک کرد. مادربزرگ ادامه داد: «مرابطات، فقط با پخت مقلوبه مقاومت نمی‌کنند. آن‌ها کلاس‌های قرآن برگزار می‌کنند، به کودکان آموزش می‌دهند و تلاش می‌کنند هویت ملی و مذهبی مردمشان را تقویت کنند. این زنان مثل ستون‌های مسجد الاقصی هستند؛ با ایمان و عزمشان از آن محافظت می‌کنند.»مرضیه که حالا کاملاً غرق داستان شده بود، گفت: «مادربزرگ، این زن‌ها خیلی شجاعند! دوست دارم از آن‌ها یاد بگیرم و داستانشان را به دوستانم بگم. دوست دارم یکی از آنان باشم» این گفتگوی شیرین تا جایی ادامه داشت که بوی مقلوبه در تمام وجودشان غل غل می‌کرد. میز را چیده بودند و برای نوش جان کردنش لحظه شماری می‌کردند اما مرضیه دل در دلش نبود. این اولین باری بود که برای وارونه کردن این قابلمه غذا ذوق داشت و بیقرار بود.

 

مادربزرگ قابلمه را وارونه کرد و بوی خوش غذا در آشپزخانه پیچید. گفت: «همین کار بهترین راهه، مرضیه. هر وقت این غذا را درست کردی، داستانش را به دیگران بگو. ما با غذا، هنر و قصه‌هایمان مقاومت می‌کنیم. این یکی از مهمترین راههاییه که می‌تونیم هویت و فرهنگمان را حفظ کنیم.»مرضیه با لبخند گفت: «مادربزرگ، من همیشه یادم می‌مونه که مقلوبه فقط یک غذا نیست؛ بلکه نماد مقاومت و شجاعت زنانیه که مثل مرابطات، تاریخ را می‌نویسند.»»و مرضیه، این روزها دیگر در میان ما نیست. او در یکی از همین روزهای ماه رمضان سحری را در فلسطین نوش جان کرد و افطار را در بهشت، اما آن روزی که اینها را برایم تعریف می‌کرد با افتخار از کلیدی که در گردن مادربزرگش بود و نسل به نسل به فرندانشان رسیده است، می‌گفت. کلید خانه‌ای که روزی قرار است به آن برگردند. خانه پدری. خانه‌ای که از چنگ اشغالگران در خواهد آمد.هر سال که به جمعه آخر ماه مبارک رمضان می‌رسیم، دلم برای مرضیه بیشتر تنگ می‌شود و امسال تنگ‌تر. دیگر نمی توانم برایش ایمیل بزنم. دیگر برای تماس تصویری مخاطبم پاسخگو نیست اما در برابر این ظلم نمی‌توانم ساکت باشم. چه خوب است که امام خمینی(ره) عزیز و فقیدمان این ابتکار قشنگ را برایمان باقی گذاشت و «روز قدس» می توانیم هر چه داد داریم با خود به میدان فلسطین تهران و باقی میادین شهرهای مختلف ایران، که نه! جهان ببریم.

 

خاطره زبان روزه و نماز جمعه و اقتدا به امامی که نائب امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف است برایم هر سال تکرار می‌شود و به اینکه زاده جمهوری اسلامی ایرانم افتخار می کنم. به اینکه در برابر ظلم سکوت نمی کنم و آرامش خودم را برای برقراری عدالت در جهان برهم میزنم. ما ایرانیان روز قدس، تجلی وحدت آزادی خواهان جهان را اقامه می‌کنیم.

 

 

                               



  ارسال نظر جدید:
      نام :        (در صورت تمایل)

      ایمیل:      (در صورت تمایل) - (نشان داده نمی شود)

     نظر :