به گزارش تحلیل ایران ،پزشک 7 ثانیه وقت دارد تا با اَرّه جراحی، قفسه سینه بیمار را برای جراحی قلب باز کند. بریدن قفسه سینه با این ارّه اینقدر حساس است که بیمار در آن چند ثانیه حتی زیر بیهوشی سنگین هم دردش را احساس میکند. اینجا حتی صدم ثانیهها هم مهم است.
وقتی ارّه به قسمتهای سفت قفسه سینه میرسد باید سرعت برش زیاد شود و وقتی به قسمتهای نرم میرسد سرعت برش باید کند شود. در دهه 70 فقط مدل آمریکایی این اره جراحی در بازار تجهیزات پزشکی بود. اصلاً انحصار تولیدش دست آمریکا بود و هیچ کشور دیگری آن را تولید نمیکرد
و با هر خرابی برای تعمیر و بازسازیاش هم مشکل داشتیم.من بعد از چند سال مطالعه و تحقیق، نمونه وطنی این اره را ساختم. 100 دستگاه از این اره در کارخانه تولید و این ارّه جراحی حتی به کشورهای دیگر هم صادر و انحصار نوع آمریکاییاش در بازار شکسته شد.» گفتوگوی ما
با «خسرو محمدلو» بزرگترین تولیدکننده ایمپلنتهای فک و صورت و جمجمه و تولیدکننده تجهیزات اتاق عمل، با روایت جذاب ارهبرقی شروع میشود. البته ماجرای ارهبرقی جراحی تنها یک روایت از شکستن انحصار توسط این تولیدکننده است. کارنامه «خسرو محمد لو» مردی که در دهه
6 زندگی هنوز مثل یک جوان بیست سیساله انرژی و انگیزه برای ساختن دارد، پر است از این برگ برندهها و افتخارات.
*سبد کالای فک و صورت و جمجمه؛ تکمیل
ایمپلنتهای فک و صورت و جمجمه و ستون فقرات این تولیدکننده ایرانی نه تنها 65 درصد نیاز بازار ایران را تأمین کرده و بیماران تصادفی را از ایمپلنتهای خارجی بینیاز کرده بلکه محصولاتش به 8 کشور اروپایی هم صادر میشود و این محصولات پس از صادرات به سرعت فروش
میرود. قطعاً برای هر شنوندهای شنیدن قصه تنها تولیدکننده تجهیزات پزشکی که یک هزار و 700 نوع ایمپلنت فک و صورت و جمجمه و ستون فقرات و کلی ابزار پزشکی ... در ایران تولید کرده، جذاب است. هم قصه زندگیاش جذاب است! اینکه اصلاً سرمایه راهاندازی کارخانه را از
کجا آورده؟ ارث پدری؟ کمک بلاعوض نهادهای دولتی؟ حتماً پدر پزشک و نامداری داشته... برای گرفتن پاسخ این سؤالها با مردی هم صحبت میشویم که با جانودل و خانوادگی پای تولید ملی ایستادند.
*ماجرای راه اندازی چهار کارخانه و کلیشه پدر پولدار
روی میز دفتر کار این تولیدکننده و مدیر 4 کارخانه بااینهمه اسمورسم بهجای دکور آنچنانی فقط جمجمه میبینی و پلاکهای مختلف. پلاکهای ریزی که هر یک قصه ای دارند و هیچکس فکرش را هم نمیکند چطور میتواند جان یک بیمار تصادفی را نجات دهد آن هم با کمترین هزینه.
همین اول کار وقتی روایت زندگیاش را شروع میکند، هنوز نپرسیده جواب آن کلیشه ذهنی بابای پولدار و پزشک و.... را میدهد؛ «من پدرم را در ۵ سالگی از دست دادم. از هشتسالگی تمام تحصیلاتم را شبانه و در کلاسهای نهضت سوادآموزی گذراندم. همکلاسی هایم خانم ۴۵ساله یا
پیرمرد ۷۰ساله بود. صبحها کار میکردم. یک مدتی مکانیکی و تراشکاری. یک مدتی قالبسازی و بعد کوزهگری و نجاری و آهنگری. هم خرچ خانواده را در می آوردم هم درسم را ادامه دادم و در رشته کارشناسی اتاق عمل وارد دانشگاه شدم. چون از بچگی در رشتههای فنی کارکرده بودم.
دید قوی پیدا کرده بودم. مثلاً وقتی با یک جراح ارتوپد سر عمل میرفتم دید ذهنیام به تجهیزات مورداستفاده در اتاق عمل بازتر بود.»
*وقتی قطعه حساس پزشکی موقع در آوردن ترکش از بدن رزمندهها خراب شد
اما چه شد که این کارشناس اتاق عمل تبدیل شد به بزرگترین تولیدکننده ایمپلنتهای فک و صورت و جمجمه و ابزار پزشکی در ایران، محمد لو فلش بک میزند و به اتاق عمل بیمارستان بقایی اهواز بر میگردد. وقتی شهر بمباران شده بود و دستهدسته مجروح وارد بیمارستان میشد
و در آن لحظههای حساس، یکی از قطعات مورداستفاده در اتاق عمل که با کمک آن ترکش را از ستون فقرات بیمار خارج میکردند خراب شد؛«ما مانده بودیم با بیمارانی که جانشان بسته به این عمل است چه کنیم. دکتر میگفت چارهای نداریم. بیماران را به اتاق عمل نیاورید. من قطعه
را برداشتم و به داخل شهر رفتم. مدیر بیمارستان قبل از خروج با تعجب به من نگاه کرد و گفت این قطعه دست تو چه کار می کنه؟ با اعتمادبهنفس گفتم اعتماد کنید. شهر در شرایط جنگی بود و همه مکانیکیها بسته. اما بالاخره یک جوشکار پیدا کردم و گفتم این قطعه را با جوش آلومینیوم
تعمیر کند. جوش آهن و جوش برنج برای تعمیر قطعه پزشکی مناسب نبود. جوش آهن زنگ میزد و جوش برنج اکسید میشد و در بدن ایجاد عفونت میکرد. مهندسی پزشکی، آمیختهای از صنعت و پزشکی است و من به دلیل کارکردن در رشتههای مختلف فنی از دوران کودکی و نوجوانی، مهارت لازم
برای تشخیص عیب قطعهها را خیلی زود پیدا کردم. آن روز قطعه را به بیمارستان بردم تا بیماران اورژانسی را با استفاده از آن عمل کنیم. نشان به آن نشان که قطعه تعمیر شده تا مدتها در اتاق عمل استفاده شد.»
*سرمایه اولیه بزرگترین کارخانه تجهیزات پزشکی از کجا آمد؟
اتفاق آن روز اهواز و تعمیر قطعه حساس پزشکی، کارشناس اتاق عمل را وارد دنیای تعمیر تجهیزات پزشکی کرد و بیسروصدا در زیرزمین خانهشان یک کارگاه راه انداخت برای تعمیر ابزار. محمد لو هم تولیدکننده درجهیکی هست و هم روایتگر خوبی. ماجرای زندگیاش پر است از فراز
و نشیبها و بالا و پایینهای خاطرهانگیز و طوری راوی این خاطرات میشود که انگار پای یک فیلم سینمایی جذاب نشستهای و نمیتوانی چشم از تلویزیون برداری. « من از بازسازی و تعمیر تجهیزات پزشکی یک بیمارستان شروع کردم و بعد بیمارستانهای بعدی و بعدی. بعضی وسایل از
چند نقطه شکسته بود. هاردینگش میکردیم. تعمیر میکردیم و دوباره به چرخه استفاده بر میگشت. سرمایه اولیه راهاندازی کارخانه من از بازسازی همین قطعات شروع شد. از بازسازی شروع کردم و به تولید رسیدم و اولین کارخانه را در خیابان اتحاد راهاندازی کردم.»
*خانوادگی شروع کردیم
همه تجارت های بزرگ با مشارکت خانواده شکل میگیرد و جان میگیرد. این ایده در خصوص بزرگترین تولیدکننده ایمپلنتهای فک و صورت و جمجمه هم صدق میکند. اولین همراه و همپای محمدلو در راه اندازی کسب و کار تولید تجهیزات پزشکی همسرش بود و روایت این همراهی از زبان
او شنیدنی است؛ «ما اول کار پولی نداشتیم که بخواهیم کارمند بگیریم. برای همین کار را با همسرم شروع کردیم. بعد برادرخانمم به کمک ما آمد. بعد بچههای خواهرم آمدند. بچههای خودم که بزرگ شدند یکی یکی وارد کارخانه شدند و تحصیلاتشان را در حوزههایی ادامه دادند که
مورد نیاز کارخانه بود. مثلا یکی از بچه هایم مهندسی پزشکی خواند. یکی از بچهها مهندسی مکانیک. یکی از دخترهایم که سیستم حسابرسی کارخانهها را بر عهده دارد، رشته مرتبط با حسابداری خواند. الان یکی از دخترانم مدیریت تحقیقات کارخانه را بر عهده دارد. پسرم مدیر یکی
از کارخانه ها است. حالا کار گسترش پیدا کرده و بیشتر از 85 کارمند در بخشهای مختلف کارخانهها مشغول کار هستند.»
*پیچ جمجمه! ایرانیش چند؟ خارجی چند؟
«از تولید وسایل میکرو شروع کردیم و وارد خط تولید ایمپلنتهای فک و صورت شدیم. 10 نوع از این ایمپلنتها را تولید کردیم و بعد دیدیم با نمونه خارجیاش هیچ تفاوتی ندارد. همه هم مشتاق بودند و میخریدند. مثلاً پلاکی که یک میلیون و دویست هزار تومان بود و با ارز
یورو وارد میشد من به مبلغ 50 هزار تومان به بازار عرضه میکردم. بگذریم از اینکه تأمین دستگاهها و تجهیزاتی که برای ساخت این ایمپلنتها از آن استفاده میشد. اصلاً کار راحتی نبود. چند سال طول کشید تا من توانستم تجهیزات موردنیاز را تأمین کنم. وارد مدار تولید
شدیم و بعد دیدیم سبد کالای تجهیزات پزشکی خیلی متنوع هست و اینطور نمیتوانیم وارد بازار حرفهای شویم برای همین تصمیم گرفتیم تا 5 سال فقط تولید کنیم و سبد کالای فک و صورت و جمجمه را در عرض 5 سال کامل کردیم و با دست پر وارد بازار شدیم. بازار واقعاً تشنه بود.
کالاها کمیت زیادی داشت و کیفیت بالا و قیمت بسیار مناسب. وقتی قیمتها را به اداره کل اعلام کردیم تحولی در بازار تجهیزات پزشکی ایجاد شد. آن زمان شرکت ما در تولید ایمپلنتهای فک و صورت و جمجمه در ایران یکهتاز بود. البته الان هم چهار پنج تولیدکننده در ایران
هستند اما سبد کالایشان تکمیل نیست. ما اولین تولیدکننده ایرانی ایمپلنتهای فک و صورت و جمجمه در ایران هستیم که بازار بسیار خوبی در کشورهای اروپایی داریم. تنها شرکتی هستیم که توانستیم همه استانداردهای بینالمللی را کسب کنیم و محصولاتمان به اروپا صادر میشود
و از آنجا هم به 8 کشور دیگر.» گفت و گو با خسرو محمدلو هر چه پیش میرود هیجان انگیزتر میشود. وقتی از پیچ جمجمه و فک و صورت به پیچ ستون فقرات می رسیم.