موضوعات ‌مرتبط: اجتماعی علوم انسانی

a/178658 :کد

تاکید امام بر «عدالت اجتماعی»

تاکید امام بر «عدالت اجتماعی» با الهام از معارف اسلامی و فلسفه صدرا

  چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ — ۰۸:۲۹
تعداد بازدید : ۲۶   
 تحلیل ایران -تاکید امام بر «عدالت اجتماعی» با الهام از معارف اسلامی و فلسفه صدرا

حضرت امام شخصیتی فراتر از بنیان‌گذار یک نظام سیاسی بود؛ او حکیمی ژرف‌اندیش با نظریه‌ای فلسفی جامع در باب انسان بود که راه رسیدن به حقیقت را از مسیر شریعت، عقلانیت و طریقت می‌دانست.

به گزارش تحلیل ایران به نقل از مهر حضرت امام خمینی (ره) شخصیتی فراتر از بنیان‌گذار یک نظام سیاسی بود؛ او حکیمی ژرف‌اندیش با نظریه‌ای فلسفی جامع در باب انسان بود که بر پایه وحی‌مداری و عقل‌گرایی، راه رسیدن به حقیقت را از مسیر شریعت، عقلانیت و طریقت می‌دانست. ایشان نه تنها یک مبارز خستگی‌ناپذیر در عصر مدرن بود، بلکه با نگاهی نو به شناخت انسان، سیر تعالی او را ترسیم کرد و با مرتبط ساختن مراتب انسانیت و توحید، گام بلندی در ارائه انسان‌شناسی توحیدی و الگوی عملی آن برداشت. فلسفه صدرایی که توسط ملاصدرا در قرن یازدهم هجری توسعه یافته و عرفان اسلامی، به ویژه عرفان متصوفه، نقش مهمی در شکل‌گیری دیدگاه‌های امام خمینی (ره) و عملکرد اجتماعی او داشت.

 

امام خمینی، با بهره‌گیری از مبانی کلامی و دینی، تصویری روشن از انسان در مسیر تعالی ارائه می‌دهد. در دیدگاه ایشان، آگاهی انسان به مراتب وجودی خود و تلاش برای رسیدن به مراتب عالی، نقشی اساسی در این مسیر ایفا می‌کند. دین اسلام، به عنوان دعوت‌کننده‌ای الهی، ابزار اصلی برای شناخت این مراتب و تربیت انسان کامل است. نقطه قوت این تفکر، تلفیق نگاه وحیانی در انسان‌شناسی است که سبب می‌شود مراتب انسان از فرش تا عرش و از مرحله طبیعی تا الهی گسترده شود. انسان از دیدگاه ایشان، یگانه وجودی است که جامعیت مراتب را بالقوه در خود دارد. این رویکرد جامع، پیامدهای فلسفی، الهیاتی، کلامی و عرفانی دارد که به تحول علوم انسانی اسلامی و نظام‌سازی کمک می‌کند. فلسفه متعالی امام خمینی بر جمع میان وحی و عقل بنا شده است، از این رو، انسان متعالی او هم شریعت‌محور است و هم عقلانیت نظری و اجتماعی را در بر می‌گیرد.

 

نقطه آغازین تعالی انسان در اندیشه‌های امام خمینی، با مبانی فلسفی و حکمت متعالیه، به ویژه اصالت وجود ملاصدرا، گره خورده است. ایشان آغاز و انجام انسان را بر مبنای این اصالت وجود ترسیم می‌کند. وجود انسان در عالم خارج اصیل و تحقق‌یافته است، اما در عین حال فقیر محض و وابسته به وجود باری‌تعالی است. بر اساس نظریه تشکیک، وجود انسان دارای مراتب شدت و ضعف است و فضائل و کمالات او نیز به همین ترتیب تشکیکی هستند. انسان با حرکت جوهری خود در مسیر تعالی و اشتداد حرکت می‌کند و یا در جهت سقوط، رو به کاستی می‌نهد.

 

فلسفه صدرایی با تأکید بر وجود و حرکت جوهری، درک عمیق‌تری از هستی و رابطه آن با خدا و انسان ارائه می‌دهد. از دیدگاه امام خمینی (ره)، این فلسفه به انسان کمک می‌کند تا معانی عمیق‌تری از زندگی و هدف خود در این دنیا را بشناسد. فلسفه ملاصدرا بر وجود محوری تأکید دارد. بر اساس این اندیشه، وجود یک حقیقت فعلی و قابل درک است که باید در کانون توجه انسان‌ها قرار گیرد. امام خمینی (ره) انسان را موجودی می‌داند که در تربیت، در کمال و در وجود خود، علاوه بر اینکه به خود ناظری دارد، باید به مبدأ وجود نیز توجه کند. این بیان امام، نشان‌دهنده این است که شناخت حقیقی خداوند و وجود انسان، راهگشای بسیاری از مشکلات اجتماعی و فردی است. این دیدگاه به انسان کمک می‌کند تا در مسیر خودسازی و اجتماعی‌سازی قدم بردارد.

 

بر اساس اندیشه صدرایی، هستی در حال تحول است و این تغییر دائم، خود به نوعی دعوت به فعالیت و تلاش در راستای بهبود شرایط فردی و اجتماعی است. امام خمینی (ره) به اهمیت تحول در درون انسان‌ها تأکید می‌کند و معتقد است تربیت نفس و خودسازی کلید هر تحول و نوآوری است و ما باید خود را بسازیم تا بتوانیم در جامعه نیز تأثیرگذار باشیم.

 

علاوه بر فلسفه می‌توان عرفان اسلامی را نیز بسیار در شخصیت امام مؤثر دید. عرفان اسلامی به ویژه در بطن آن تعالیم اهل بیت (ع) و تجربه‌های عارفانه، راهی برای شناخت خدا و حقیقت زندگی محسوب می‌شود. امام خمینی (ره) با بهره‌گیری از این عرفان، به بُعد اجتماعی دین توجه ویژه‌ای داشت.آموزه‌های عرفانی تأکید بر محبت و عشق به خدا و انسان‌ها دارند.

 

امام خمینی: همه زحمت انبیا برای این بود که یک عدالت اجتماعی درست بکنند برای بشر در اجتماع، و یک عدالت باطنی درست کنند برای انسان در انفراد

 

جهاد اکبر

 

امام خمینی (ره) مفهوم جهاد اکبر را به معنای مبارزه با نفس و خودشناسی مطرح کرده است. جهاد اکبر، مبارزه با نفس است. ایشان در زمینه معتقد بود اگر ما نتوانیم با نفس خود مبارزه کنیم، هیچ‌گاه نمی‌توانیم در دنیا نیز به مبارزه با ظالمین و فساد برخیزیم. حضرت امام با بهره‌گیری از فلسفه صدرایی و عرفان اسلامی، به جنبه‌های مختلفی از زندگی اجتماعی و سیاسی ایران توجه می‌کرد.

 

امام التزام به موازین شرع را مقدمۀ طریقت می‌شمارد و طریقت را جز با ریاضت و تمرین‌های لازم حاصل شدنی نمی‌دانند. طریقت، بیرون آمدن از دین عادتی، و اسلام مجازی است و از گام‌های نخستین جهاد با نفس است. ایشان بر این باورند: هر عبادتی که بدون فکر و تأمل صورت گیرد و یا به مقتضای عادت، خداوند عبادت شود، نمی‌تواند سالک را به کمال مطلوب برساند.

 

رهبر کبیر انقلاب به درستی معتقد بود که برای دستیابی به تغییرات اجتماعی، باید وحدت را در میان مسلمانان و مردم ایران برقرار کند. او همواره بر ارزش همبستگی و اتحاد مسلمانان افراد مختلف از مذاهب مختلف تأکید داشت. امام معتقد بود هیچ‌چیز به‌اندازه همبستگی می‌تواند ما را در مقابل دشمنان قوی کند. این رویکرد باعث شد تا نهضت اسلامی تحت رهبری امام، انسجام بیشتری پیدا کند و بتواند در برابر فشارها و مشکلات اجتماعی و سیاسی مقاومت کند.

 

بنیانگذار جمهوری اسلامی رویکردی عمیق به مفهوم عدالت اجتماعی داشت و با الهام از معارف اسلامی و فلسفه صدرایی، بر لزوم ایجاد جامعه‌ای عادلانه تأکید می‌کرد. امام معتقد بود اهمیت و جایگاه عدالت اجتماعی در مکتب توحید تا جایی است که خداوند آن را یکی از اهداف بلند بعثت انبیای خود قرار داده است: «همه زحمت انبیا برای این بود که یک عدالت اجتماعی درست بکنند برای بشر در اجتماع، و یک عدالت باطنی درست کنند برای انسان در انفراد.» (صحیفه امام، ج ۱۱، ص ۳۸۶)

 

حضرت امام در تفسیر آیه شریفه ۲۵ سوره حدید می‌فرماید: «خدای تبارک و تعالی می‌فرماید که انبیا را ما فرستادیم، بیّنات به آنها دادیم، آیات به آنها دادیم، میزان برایشان دادیم و فرستادیم لیقوم الناس بالقسط؛ غایت این است که مردم قیام به قسط بکنند، عدالت اجتماعی در بین مردم باشد، ظلم‌ها از بین برود، ستمگری‌ها از بین برود، ضعفا به آنها رسیدگی بشود، قیام به قسط بشود.» (صحیفه امام، ج ۱۵، ص ۲۱۳)

 

عدالت اجتماعی در کتاب وحی دارای چنان اهمیت و جایگاهی است که حضرت امام تحقق آن را در جامعه، تحقق بعد ظاهری قرآن می‌داند: «اگر چنانچه ما با همان بعد ظاهری قرآن، به همان بعدی که قرآن برای اداره امور بشر آمده است [توجه کنیم] برای رفع ظلم از بین بشر آمده است، یعنی یک بعدش این است که ظلم را از بین بشر بردارد و عدالت اجتماعی را در بشر ایجاد کند، ما اگر کوشش کنیم و آنهایی که تابع قرآن خودشان را می‌دانند، مسلمین جهان اگر کوشش کنند تا اینکه این بعد از قرآن را که بعد اجرای عدالت اسلامی است، در جهان پخش کنند، آن وقت یک دنیایی می‌شود که صورت ظاهر قرآن می‌شود.» (همان، ج ۱۷، ص ۴۳۴)

 

در مکتب سیاسی حضرت امام که پرتویی از مکتب خدا محور و ضعیف نواز اسلام است، خدمت به محرومان و مستضعفان و پابرهنگان در مقایسه با سایر اعمال صالح از ارزش معنوی خاصی برخوردار است: «از امور مهمی که لازم است وصیت نمایم، اعانت نمودن به بندگان خدا، خصوصاً محرومان و مستمندان [است] که در جامعه ما مظلوم و بی پناهند. هر چه توان داری در خدمت اینان که بهترین زاد راه تو است و از بهترین خدمت‌ها به خدای تعالی و اسلام عزیز است به کار بر و هر چه توانی در خدمت مظلومان و حمایت آنان در مقابل مستکبران و ظالمان کوشش کن.» (همان، ج ۱۶، ص ۲۲۴) «من شما طبقه گودنشینان را از آن کاخ نشینان بالاتر می دانم؛ اگر آنها لایق این باشند که با شما مقایسه بشوند.... یک موی شما بر همه آنها ترجیح دارد؛ بلکه مقایسه یک موی شما با آنها نباید صحیح باشد.» (همان، ج ۱۴، ص ۲۶۱)

 

می‌توان گفت فلسفه صدرایی و عرفان اسلامی به عنوان دو رکن اصلی تفکر امام خمینی (ره)، بر عملکرد اجتماعی او و تأسیس جمهوری اسلامی ایران تأثیر قابل ملاحظه‌ای داشته است. این تفکرات نه‌تنها به ما در درک عمیق‌تری از اندیشه‌های امام (ره) کمک می‌کند بلکه می‌تواند الهام‌بخش نسل‌های آینده در مسیر تحقق اهداف انسانی و ایمانی باشد. کمال و جامعیت امام در علوم عقلی و نقلی اسلامی به او توان و قدرت بخشید تا بتواند حقیقت اسلام را به دور از هر گونه تحجّر و قشری نگری و تعصب بشناسد.

                               



  ارسال نظر جدید:
      نام :        (در صورت تمایل)

      ایمیل:      (در صورت تمایل) - (نشان داده نمی شود)

     نظر :