به گزارش تحلیل ایران رسانهها امروز دیگر تنها ابزار انتقال پیام نیستند؛ بلکه به ابزار هدایت افکار، مهندسی واقعیت و تصمیمسازی در جوامع تبدیل شدهاند. فناوریهای نوظهوری مثل دیپفیک و هوش مصنوعی مرز واقعیت و جعل را مبهم کردهاند و سیاست
و رسانه را بهطرزی مستقیم و دوسویه به هم گره زدهاند.در چنین فضایی، سواد رسانهای ثابت نمیماند و نیازمند بازتعریف و ارتقای مداوم است تا بتوان در زیستبوم شبکهای و پرشتاب امروز، حقیقت را از جعل تشخیص داد و از خود و جامعه در برابر پیامهای
رسانهای محافظت کرد.دکتر «سید مرتضی موسویان» عضو هیئت علمی دانشگاه و رئیس هیئت مدیرهٔ انجمن سواد رسانهای ایران، چشماندازی از حال و آیندهٔ رسانه و ضرورت سواد رسانهای و فناوریهای نوظهور در ایران ارائه میدهد.
مفهومی که هر روز تعریفش تغییر میکند
موسویان دربارهٔ تغییر مستمر تعریف سواد رسانهای میگوید «تعریفی که برای سواد رسانه به صورت عام ارائه میشود هر روز در حال تغییر است. یعنی یونسکو هم مجبور شده که هر سال تعریف جدیدی ارائه دهد. اما ما مراحل مختلفی را طی کردهایم. از جامعهٔ
صنعتی به جامعهٔ اطلاعاتی آمدهایم و از جامعهٔ اطلاعاتی به جامعهٔ دانشی. خیلی از کشورها امروز در جامعهٔ شبکهای زیست میکنند. آنچه بهعنوان سواد دیجیتال مطرح شد در ادبیات سواد رسانهای، عبور از جامعهٔ صنعتی به جامعهٔ اطلاعاتی بود. در جامعهٔ اطلاعاتی رفتهرفته
با پدیدههایی روبهرو میشدیم که قبلاً با آنها آشنا نبودیم.»به بیان دیگر، سواد رسانهای ثابت نمیماند و با تغییر فناوری و جامعه، مرتب نیاز به تعریف و آموزش تازه دارد. امروز دیگر سواد دیجیتال محدود به استفاده از ابزار نیست، بلکه شامل
درک محیط رسانهای پیچیده و شبکهای نیز میشود.
در دنیای جدید میتوانیم به چشم و گوش خود اعتماد کنیم؟
این عضو هیئت علمی دانشگاه دربارهٔ ارتباط متقابل سیاست و رسانه معتقد است «ارتباط مستقیمی بین سیاست و رسانه به وجود آمده که امروز سیاستگذاران در زمینههای مختلف نسبت به استفاده از رسانه و پیامی که تولید میکند دارای اهداف خاصی هستند. این
اهداف خاص را با توجه به فناوریهای نوظهوری که هر روز با آن روبهرو هستیم تقویت میکنند و ارتقا میدهند. قادرند به اهداف جدیدتری دست پیدا کنند.»او ادامه میدهد «مثلاً ناتو در سال ۲۰۲۲ اعلام کرد به تکنیکی دست پیدا کرده که میتواند مستقیماً
به ناحیهٔ ادراکی مغز دسترسی پیدا کند و قادر است باورها و اعتقادات را تغییر دهد. این بعد از بحث داغی اعلام شد که در سال ۲۰۲۰ مطرح شده بود؛ بحث دیپفیک و اینکه آیا ما میتوانیم به گوش و چشم خودمان اعتماد کنیم؟ چگونه متوجه شویم آنچه دریافت کردهایم اصل است و
جعلی نیست؟»بنابراین، امروز رسانهها و سیاست به هم گره خوردهاند و سیاستگذاران از رسانهها برای نفوذ در افکار عمومی با کمک فناوریهای جدید استفاده میکنند. ابزارهایی مثل دیپفیک و دستکاری ادراک افراد، بخشی از این قدرت رسانهای هستند
که باید مردم را دربارهشان آگاه کرد و آموزشهای لازم را پیش از وقوع گرفتاریهای پیچیده برایشان در نظر گرفت.
جعل عمیق؛ دروغهایی شبیه به راست!
فناوری دیپفیک که در سالهای اخیر دربارهٔ آن بسیار هشدار داده شده، یعنی میتوان پیام، تصویر و ویدئویی ساخت که واقعی به نظر برسد، اما اصلاً واقعی نباشد. این موضوع باعث شده تشخیص حقیقت در دنیای امروز بسیار دشوارتر شود.رئیس
هیئت مدیرهٔ انجمن سواد رسانهای ایران تصریح میکند «با ابزاری که هوش مصنوعی ایجاد کرد، ما شاهد جعل عمیق یا دیپفیک بودیم. جعل عمیق یعنی شالودهٔ یک پیام به شکلی عوض میشود که ممکن است اصلاً مبنای واقعی نداشته باشد. یعنی هم محتوای پیام، هم انتقالدهندهٔ پیام،
هم شکل انتقال پیام، همگی ممکن است ساختگی باشد.»
جعل عمیق، ابزاری در جنگ شناختی
در جنگ شناختی، از رسانه و هوش مصنوعی برای تأثیرگذاری بر افکار استفاده میشود و این ابزارها همواره در حال توسعه هستند. به همین دلیل سیاست و رسانه به هم وابسته و بر هم تأثیرگذار شدهاند.موسویان در این باره تأکید میکند
«امروز در جنگ شناختی از تکنیکهای جعل عمیق در زمانهای مختلف استفاده میکنند. با توجه به امکانی که هوش مصنوعی در اختیار میگذارد و با توجه به فناوریهای نوظهور مرتباً انتظار سیاستگذارانی که از این فضا بهره میگیرند، ارتقا پیدا میکند. پس میتوانیم بگوییم
رسانههای نوین بر سیاست و سیاست بر رسانههای نوین تأثیر دوسویهٔ مستقیم دارند.»
قربانیان این جنگ، به سواد فناوری مجهز نیستند
اما تکلیف کسی که پیامی را در هر قالبی دریافت میکند چیست؟ آیا میتواند پیام را ببیند و تأثیر نپذیرد؟ اگر پیامی را هوش مصنوعی آماده کرده باشد، چگونه از مخاطبی که سواد فناوریهای نوظهور را ندارد، انتظار داریم تشخیص بدهد که این پیام مبنا و
ریشهٔ واقعی دارد یا نه؟موسویان در پاسخ به این پرسش میگوید «واقعیت این است که به جایی میرسیم که اگر با چنین پیامی روبهرو باشیم، امکان این تشخیص وجود ندارد.»در واقع، اگر پیام توسط هوش مصنوعی ساخته شده باشد، افراد
عادی و بدون سواد رسانهای و سواد فناوری نمیتوانند بفهمند پیام واقعی است یا جعلی. در این فضا تأثیرپذیری از پیام تقریباً اجتنابناپذیر است.
هوش مصنوعی دست همنوع خودش را رو میکند
با توجه به آنچه گفتیم، همانطور که برای تولید محتوا از هوش مصنوعی استفاده میشود، باید از هوش مصنوعی برای تشخیص و تحلیل پیامها قبل از تحویل و رسیدن به مخاطب استفاده شود. این موضوع نیازمند آموزش عمومی و ملی در زمینهٔ هوش مصنوعی است.این
عضو هیئت علمی دانشگاه ضمن تأکید بر این موضوع، تصریح میکند «رفتهرفته واسطی که بین گیرندهٔ پیام و محیط انتقال پیام خودنمایی میکند، یک هوش مصنوعی تحلیلگر است که بتواند آنچه را که رسیده تحلیل کند، قبل از اینکه گیرندهٔ پیام که انسان است در مورد آن تصمیمی بگیرد
یا آن را تجزیه و تحلیل کند. بنابراین امر هوش مصنوعی و آموزش آن باید هر چه سریعتر در سطح ملی در دستور کار قرار بگیرد. باید در استفاده از هوش مصنوعی در زمینههای مختلف، از جمله رسانه، یک جهش صورت بگیرد.»
پیام را قبل از مشاهده با هوش مصنوعی چک کنید!
این متخصص رسانه و هوش مصنوعی، در ادامه با اشاره به تعریف سنتی پیام میافزاید «بنا به تعریف سنتی «مکلوهان» ما فرستندهٔ پیام، گیرندهٔ پیام و بستر انتقال پیام داریم که همهٔ اینها میتواند یکی باشد. ولی الان بازیگری مثل هوش مصنوعی، هم بعد
از فرستنده و هم قبل از گیرنده موردنیاز است. این یک تعریف جدید است که برای تجزیه و تحلیل یک پیام باید ابتدا آن را از فیلتر هوش مصنوعی بگذرانید تا متوجه شوید با هوش مصنوعی ساخته شده یا نه. بعد از آن میتوانید پیام را مشاهده هدف آن را دریافت کنید. در این صورت
میتوانید از خودتان و دیگران در مقابل این پیام که ممکن است مبنای تصمیمگیری قرار بگیرد، محافظت کنید.»به عبارت دیگر، اکنون هوش مصنوعی به یک بازیگر جدید در ارتباطات تبدیل شده که باید قبل از مشاهدهٔ پیام توسط انسان، آن را بررسی و تحلیل
کند. این کار، از انسان در برابر پیامهای جعلی و اثرگذار محافظت میکند.
یک روز از فناوری غافل شویم، یک عمر عقب میمانیم
موسویان دربارهٔ نیاز به ارتقای دانش در زیستبوم شبکهای معتقد است «ما در دنیای جدید که جامعهٔ شبکهای است و مدام و به سرعت پوستاندازی میکند، مرتباً نیاز به ارتقای دانشی داریم که مربوط به شناخت زیستبوم میشود. مثلاً اگر ما از شبکههای
اجتماعی صحبت میکردیم میگفتیم بر مبنای اصولی که وجود دارد شما دارندهٔ شبکهٔ اجتماعی را بشناس، نوع ارتباطگیری در این شبکه را بشناس، با کسانی تشکیل گروه بده که میشناسی و...؛ اما این موارد با توجه به فناوریهایی که بهسرعت عوض میشوند مرتباً تغییر میکند.»بنابراین
در محیط دیجیتال که هر روز تغییر میکند، ما باید دانش خود را برای درک این محیط مدام بهروز کنیم. قواعد استفاده از شبکههای اجتماعی نیز به دلیل تغییر فناوریها دائماً در حال تغییرند.
زیستبوم دیجیتال و جامعهٔ الحاقی در ۲۰۴۰ چگونه است؟
این عضو هیئت علمی دانشگاه در پایان میافزاید «آنچه که قبلاً توصیه میکردیم، بعد از اینکه یک فناوری نوظهور میآید و فناوری قبلی را کهنه میکند و از اعتبار میاندازد، نیاز به تکامل در رفتار دارد. بنابراین یکی از مهمترین موارد این است که
چگونه خودمان را با این زیستبومی که هر روز در حال تحول است تطبیق بدهیم و در این زیستبوم تاب بیاوریم.»او ادامه میدهد «پیشبینی این است که تا سال ۲۰۴۰ با این تغییرات نو به نو روبهرو هستیم. در سال ۲۰۴۰ ما با جامعهٔ الحاقی مواجه هستیم.
یعنی وارد یک دنیای تماممجازی و تمامشبکهای میشویم. در آن دنیا یک جایگزین دارید که مثل یک بدن جدید است که از مغز شما فرمان میگیرد. یعنی مغز شما با آن میبیند، میشنود و از جایی به جای دیگر میرود.اگر به جلسهای دعوت شوید، آواتار یا
بدن مثالی شما در آن شرکت میکند. در آن دنیا همه چیز شبیهسازی میشود. یعنی نظیر هر چیزی در دنیای متاورس وجود خواهد داشت.»بنابراین به نظر میرسد باید خودمان و جامعه را برای زندگی و تصمیمگیری در چنین جامعهای آماده کنیم.