به گزارش تحلیل ایران ، خطر زباله های پلاستیکی، فوری و انفجاری نیست، یک بطری آب معدنی یا یک کیسه پلاستیکی به تنهایی بیخطر به نظر میرسد، برخلاف یک سیل یا زلزله، آسیب پلاستیک تدریجی، تجمعی و اغلب دور از چشم ما رخ میدهد، وقتی ما کیسه زباله را درب منزل میگذاریم
و دیگر آن را نمیبینیم از سرنوشت آن در طبیعت، تجزیه شدنش به هزاران میکروپلاستیک و ورودش به آبهای زیرزمینی بیخبریم چون فاجعه جلوی چشم ما رخ نمیدهد و مغز ما آن را به عنوان یک خطر واقعی ثبت نمیکند.
یک لیوان پلاستیکی که چیزی نیست! ما اثر تجمعی میلیونها عدد کیسه پلاستیکی را نادیده میگیریم و با گفتن «از من یکی که کاری ساخته نیست» خودمان را از مسوولیت مبرا میکنیم.
ما در دنیایی پر از ریسکها و تهدیدها زندگی میکنیم، اما درک ما از این خطرات همیشه با واقعیت آنها همخوان نیست، گاهی یک پدیده بسیار خطرناک را دستکم میگیریم، این «درک از خطر» نه تنها یک مسئله فردی، بلکه یک پدیده سیستمی است که میتواند کل یک جامعه را دچار
خطای راهبردی کند.
یکی از برجستهترین و ملموسترین نمونههای این خطای ادراکی، مواجه ما با بحران پلاستیک است، با وجود شواهد علمی انکارناپذیر درباره آلودگی اقیانوسها، ورود میکروپلاستیکها به زنجیره غذایی ما و ( حتی خون انسان) و پر شدن سریع ظرفیت دفن زبالهها، بسیاری از ما حس
نمیکنیم که استفاده از یک لیوان یکبار مصرف، یک کیسه پلاستیکی یا خرید کالایی با بستهبندی چندلایه، بخشی از یک بحران جدی است.
این موج پلاستیکی، تنها به مناسبتها خلاصه نمیشود، سبک زندگی ما، مصرف بیاندازه و میل به راحتی را با فرهنگ و حتی ارزشهای اجتماعی آمیخته و محیط زیست و شهرمان را هر روز بیشتر زیر سایه زبالههای تجزیهناپذیر فرو میبرد، در حالی که سخت است مرز میان عادت، نیاز
و تهدید را تشخیص دهیم چرا که «درک خطر» ما از زلزله خاموش پلاستیکها هنوز به واقعیت نزدیک نشده است.
تا زمانی که عمق تهدید پلاستیکها را در زندگیمان باور نکنیم، هیچ راهکار واقعی به ثمر نخواهد نشست هر اقدام کوچک یا بزرگ، از تغییر عادتهای خرید و مصرف گرفته تا جستجوی جایگزینهای پایدار نیازمند آن است که خطر مصرف بیرویه و انباشت زبالههای پلاستیکی را واقعا
لمس کنیم.
اما چرا این درک تا این اندازه دشوار شده است؟ شاید چون سالهاست مصرفگرایی ذهن و رفتار ما را احاطه کرده و تولید زباله جزیی از سبک زندگی ما انسانها شده است جایی که نیاز و عادت، ندانسته دست به دست هم داده و پسماند پلاستیک را جزیی از روزمرگی ما کردهاند،
کافی است مناسبتی بزرگ فرا برسد تا چشم ما در کوچه و خیابانها به چهره شهر گرفتار در ازدحام لیوانها، بشقابها و سفرههای یکبار مصرف بیفتد، اما باز هم انگار تهدید را نمیبینیم.
حالا که پلاستیکها زندگی ما را در برگفته و گویی زندگی بدون آنها برای ما قابل تصور نیست، وقت آن است که با تغییر نگاه، اهمیت ریسک و تهدیدات محیطزیستی و نقش خود در این میدان را جدی بگیریم، آغاز این تحول، فقط با «درک خطر» ممکن است، همان تهدیدی که تا آن را نفهمیم،
هیچ راهحلی به سرانجام نخواهد رسید.
تولید روزانه ۳۰ تن زباله پلاستیکی در بروجرد
در بروجرد بنا بر گفته مدیرعامل سازمان پسماند شهرداری بروجرد روزانه ۳۰ تن زباله پلاستیکی که بیشتر آنها ظروف یکبار مصرف است، تولید میشود و در مجموع حدود ۲۵۰ تن انواع زباله به صورت روزانه در شهرستان تولید میشود که ۱۵درصد این زبالهها از انواع پلاستیکها است.
شهاب شعبان افزود: در مناسبتهای مختلف میزان تولید زباله که بیشتر به صورت انواع مختلف ظروف یکبار مصرف است تا پنج برابر هم می رسد اما با آموزش و فرهنگ سازی می توان این میزان مصرف را متعادل تر نگه داشت تا زباله کمتری تولید شود.
وی ادامه داد: متوسط جهانی تولید زباله ۲۵۰ تا ۳۰۰گرم است که در شهر بروجرد حدود ۸۵۰گرم برای هر نفر است.
جمع آوری ۸۰۰ کیلوگرم زباله تفکیک شده با همکاری دانش آموزان
شهردار بروجرد در خصوص ضروت توجه به فرهنگ سازی در خصوص تولید کمتر و تفکیک زباله ها گفت: نخستین همکاری جدی ما با دانشگاه آزاد و مدارس سما آغاز و تاکنون حدود ۸۰۰ کیلوگرم زباله توسط دانشآموزان به صورت تفکیک شده تحویل داده شد.
یحیی عیدی بیرانوند بیان کرد: برای تشویق مشارکت دانشآموزان، جوایزی برای آنها در نظر گرفته شده یا هزینهها به کودکان نیازمند اختصاص مییابد، این طرح با همکاری سازمان پسماند و دانشگاه اجرایی شده و هدف آن جلوگیری از هدررفت سرمایههای ملی و مردمی است.
وی درخصوص انتقال صنوف مزاحم یادآور شد: برای جابهجایی واحدهای خرید و فروش ضایعات، ۵۷ مغازه در حال ساخت است که تاکنون ۵۰ درصد پیشرفت داشته و برای شهرداری حدود ۱۰۰ میلیارد ریال هزینه در بر داشته است.
شهردار بروجرد اضافه کرد: البته با در نظر گرفتن زمین، مصالح، زیباسازی، ساخت سرویسهای بهداشتی، مسجد و خدمات رفاهی، هزینه نهایی بالای ۵۰۰ میلیارد ریال خواهد شد که این اقدام باعث میشود فعالیت این صنوف بدون ایجاد مزاحمت برای شهروندان و در مکانی مناسب انجام
شود.
مدیریت پسماند، پیشنیاز توسعه پایدار
استادیار دانشگاه آیتالله بروجردی با تاکید بر اهمیت ارتقای مدیریت پسماند آن را ضرورتی برای تحقق سلامت عمومی و پیششرطی برای دستیابی به توسعه پایدار دانست و افزود: مسئله پسماند فقط یک دغدغه زیستمحیطی نیست، بلکه امروزه به یکی از مولفههای اصلی در سیاستگذاریهای
شهری، محیطزیستی و حتی امنیت انسانی تبدیل شده است.
عبدالمجید سیفی افزود: فقدان هماهنگی بیننهادی، ضعف در زیرساختها و ناکارآمدی در بهرهگیری از ظرفیتهای موجود، موجب بروز چالشهایی چون آلودگی محیطی، تهدید سلامت عمومی و تضعیف سرمایه اجتماعی در برخی مناطق شده که این کاستیها بیش از آن که تهدید باشد، میتوانند
بهعنوان فرصتهایی برای بازنگری در سیاستگذاریها و نوسازی شیوههای حکمرانی محلی مورد توجه قرار گیرند.
وی با اشاره به نقش مشارکت عمومی و آموزش شهروندی در ارتقای سطح مسوولیتپذیری اجتماعی بیان کرد: مدیریت موفق پسماند در گرو نگاه بینرشتهای، همکاری بینبخشی و بهرهگیری از تجارب بینالمللی است، این حوزه یکی از عرصههایی محسوب می شود که پیوند نزدیکی با سیاست
عمومی، دیپلماسی محیطزیستی و حکمرانی شهری دارد.
این استاد دانشگاه با تاکید بر ظرفیتهای فناورانه و دانشگاهی کشور خواستار ایجاد شبکهای منسجم از نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز برای پیریزی نظامی پاسخگو و کارآمد در حوزه پسماند شد و اضافه کرد: الگوگیری هوشمندانه از تجربههای موفق جهانی و تطبیق آن با بستر
فرهنگی و اقلیمی ایران میتواند افقهای روشنی برای مدیریت پایدار منابع و کاهش فشارهای زیستمحیطی فراهم آورد.
چرا درک ما از خطر پلاستیک پایین است؟
سوال اصلی این است که چرا همچنان به تولید و مصرف آن با سرعتی باورنکردنی ادامه میدهیم؟ نامریی و تدریجی بودن خطر یکی از این دلایل است.
جامعه شناس و فعال اجتماعی در این خصوص می گوید: برخلاف یک سیل یا زلزله، آسیب پلاستیک تدریجی، تجمعی و اغلب دور از چشم ما رخ میدهد، فاجعه جلوی چشم ما رخ نمیدهد، مغز ما آن را به عنوان یک خطر واقعی ثبت نمیکند و ما اثر تجمعی میلیونها “یک عدد کیسه پلاستیکی”
را نادیده میگیریم و با گفتن «از من یکی که کاری ساخته نیست» خودمان را از مسوولیت مبرا میکنیم.
پروین زمانی با اشاره به اینکه عادی سازی مصرف یکی دیگر از دلایل درک پایین خطر پلاستیک ها است، گفت: سیستم اقتصادی و رسانهای ما، مصرف پلاستیک را نه به عنوان یک «خطر»، بلکه به عنوان یک «راه حل» برای زندگی مدرن و راحت، عادیسازی کرده است، از تبلیغات نوشیدنی
در بطریهای پلاستیکی جذاب گرفته تا ارائه رایگان کیسههای پلاستیکی در فروشگاهها، همه چیز برای تشویق مصرف طراحی شده است.
وی افزود:یک شهروند میداند که پلاستیک مضر است، اما وقتی به فروشگاه میرود، میبیند تمام محصولات، از پنیر و سبزیجات گرفته تا شامپو در بستهبندی پلاستیکی عرضه میشوند، او حس میکند که برای پرهیز از پلاستیک هیچ قدرتی ندارد و در یک سیستم معیوب گیر افتاده است،
این حس ناتوانی، منجر به «ناهماهنگی شناختی» میشود از آنجا که تغییر دادن سیستم بستهبندی شرکتها از توان او خارج است، سادهترین راه، تغییر ذهنیت خودش است به این صورت که بگوید پس حتما خطرش آنقدرها هم جدی نیست یا وظیفه من نیست.
جامعه شناس با اشاره به علت اولویت بقا و راحتی در عدم درک تهدید های محیط زیستی بیان کرد: در جامعهای که با مشکلات اقتصادی و فشارهای روزمره دست به گریبان است، گزینههایی که نیاز به زحمت بیشتری دارند (مانند به همراه داشتن کیسه پارچهای، شستن ظروف یا پیدا کردن
فروشگاههای بدون پسماند) در اولویت قرار نمیگیرند، پلاستیک، ارزان در دسترس و راحت است.
پیامدهای ویرانگر درک پایین از خطر پلاستیک چیست؟
زمانی در پاسخ به این سوال گفت: این بیتفاوتی، پیامدهای ملموسی در سلامت، اقتصاد و آینده ما دارد، وقتی خطر پلاستیک را جدی نمیگیریم، استفاده از ظروف، سفره، لیوان و قاشق یکبار مصرف در مهمانیها و سفرها به یک رفتار عادی و حتی مطلوب تبدیل میشود، این رفتار، الگوی
مصرف ما را به سمت «استفاده کن و دور بینداز» سوق میدهد. این عدم درک مناسب از خطر باعث مقاومت در برابر راهکارهای پایدارمی شود و فردی که خطر پلاستیک را باور ندارد، در برابر سیاستهایی مانند ممنوعیت ارائه کیسه پلاستیکی رایگان یا افزایش مالیات بر ظروف یکبار مصرف
مقاومت میکند و آن را یک مزاحمت یا فشار اقتصادی غیرضروری تلقی میکند.
وی گفت: هزینه جمعآوری، دفن یا بازیافت آن، هزینه پاکسازی طبیعت از زبالهها و هزینه درمان بیماریهای ناشی از میکروپلاستیکها، هزینههای پنهانی هستند که از بودجه عمومی (یعنی جیب تکتک شهروندان) پرداخت میشود و در واقع، با مصرف هر پلاستیک، ما به آینده خود و
سلامت جامعه بدهکارتر میشویم.
زمانی در خصوص راهکارهایی برای اینکه چگونه میتوانیم حساسیت جامعه را به خطر پلاستیک بیدار کنیم؟ گفت: تغییر این وضعیت نیازمند یک حرکت همهجانبه است و باید فشار اصلی را از روی مصرفکننده نهایی به سمت تولیدکنندگان و سیاستگذاران منتقل کرد که دولتها میتوانند
با وضع قوانین «مسوولیت گسترده تولیدکننده» شرکتها را موظف به طراحی بستهبندیهای قابل بازیافت یا جمعآوری محصولات خود پس از مصرف کنند.
این فعال اجتماعی ادامه داد: باید به طور شفاف به مردم نشان داد که میکروپلاستیکها چگونه از طریق آب و غذا وارد بدنشان میشوند و چه خطراتی برای سلامتیشان دارند، همچنین باید نشان داد که حمایت از کسبوکارهای محلی بدون پسماند، چگونه پول را در چرخه اقتصاد محلی
نگه میدارد و با ساخت مستندهای کوتاه و قابل فهم درباره مسیر یک بطری پلاستیکی از سطل زباله تا ورود به زنجیره غذایی ماهیها می توان این تهدید را اطلاع رسانی کرد.
وی افزود: نمیتوان از مردم انتظار داشت رفتار خود را تغییر دهند، اگر جایگزین مناسبی وجود نداشته باشد، شهرداریها و کسبوکارها باید به طور جدی روی ایجاد زیرساختهای پایدار سرمایهگذاری کنند به طور مثال با نصب آبسردکنهای بهداشتی و رایگان در سطح شهر برای کاهش
خرید آب معدنی می توان اقدام کرد.
این جامعه شناس با اشاره به نقش سازمانهای مردمنهاد افزود: سازمان های مردم نهاد و ثمن ها میتوانند با اجرای کمپینهای تاثیرگذار، هنجارهای اجتماعی را تغییر دهند به عنوان نمونه راهاندازی چالشهایی مانند «یک ماه بدون پلاستیک یکبار مصرف» در فضای مجازی، یا برگزاری
کارگاههای آموزشی برای تبدیل زبالههای پلاستیکی به وسایل کاربردی نمونه ای از این اقدامات است.
تحلیل دلایل درک پایین از خطر بحران پلاستیک نشان میدهد که تقلیل دادن این معضل به «بیفرهنگی» یا «بیمسوولیتی فردی» یک خطای راهبردی است، آنچه ما با آن روبرو هستیم، نه مجموعهای از انتخابهای فردی بد، بلکه یک «بیمسوولیتی نهادینه شده» در تار و پود ساختارهای
اقتصادی، رسانهای و روزمره ما تنیده شده است، سیستم اقتصادی راحتی آنی را بر پایداری بلندمدت ترجیح میدهد، رسانهها مصرفگرایی را به عنوان یک هنجار مطلوب بازتولید میکنند و زیرساختهای شهری انتخابهای پایدار را به گزینههایی سخت و نیازمند تلاش مضاعف تبدیل کردهاند.