به گزارش تحلیل ایران وقتی بومرنگ به هوا پرتاب میشود، سطح برآمده آن هوا را میشکافد و زاویه میان دو بازوی آن باعث میشود که این وسیله مسیری دایرهای شکل را بپیماید و مجددا به سوی پرتابکننده بازگردد.
چند روز پیش نخستوزیر رژیم صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو، پیام مستقیمی برای «مردم ایران» منتشر کرد و از آنان خواست جسارت داشته باشند، به خیابانها بیایند و برای «آزادی» خطر کنند. این فراخوان که در صفحه «اسرائیل به فارسی» در پلتفرم ایکس
(توئیتر سابق) با زیرنویس فارسی منتشر شد، هدف آشکاری داشت: کشاندن اعتراضات داخلی ایران به نقطه کانونی.
اما به فاصله تنها چند روز پس از آنکه نتانیاهو در تخیل سیاسیاش به خیابانهای تهران چشم دوخته بود، واقعیت دیگری رخ داد: خیابانها پر شد ، اما نه در تهران، بلکه در تلآویو و حیفا و صدها نقطه دیگر در سرزمینهای اشغالی، هزاران اسرائیلی به
خیابان آمدند و با شعار «اسیران را همین حالا بازگردانید» دولت نتانیاهو را به چالش کشیدند.
ریسکِ بومرنگ سیاسیخبرگزاریها و رسانههای عبریزبان گزارش دادند که در بیش از ۳۵۰ نقطه در اراضی اشغالی تجمعهایی برگزار شد. انبوهی از جمعیت در میدان اسرا در تلآویو گرد آمدند؛رقمی که رسانهها تا ۴۰۰
هزار نفر برآورد کردند. و نه فقط راهپیمایی؛ جادهها مسدود شد، تجمعها مقابل منازل وزرای کابینه برگزار شد و در چندین شهر اعتصاب عمومی اعلام گردید.
اعتصاب عمومی، که از حمایت هنرمندان، کارگران و حتی بخشهایی از بخش خصوصی برخوردار شد، فشار اقتصادی را بر دولت بالا برد؛ روزنامه «گلوبس» خسارت میلیاردی یک روز اعتصاب را یادآور شد و تحلیلهای رسانهای دیگر از افت رشد اقتصادی و رکود در سهماهه
دوم با استناد به دادهها و گزارشهای بینالمللی خبر دادند.نتانیاهو با خطاب مستقیم به مردم ایران کوشید در لبه یک عملیات روانی گام بردارد؛ او تلاش کرد با نثار تشویق برای «جسارت» و «شجاعت» به عموم ایرانیان، تصویر شکستپذیری حاکمیت در ایران
را در افکار عمومی داخلی و بینالمللی تقویت کند. هدف، آشکاراً ایجاد شکاف و تسریع فرایندهای تغییر در ایران بود. با این حال، پیامِ او یک بازتاب ناخواسته و کاملاً متفاوت به دنبال داشت: آنچه قرار بود «دعوت به خیابان» علیه جمهوری اسلامی باشد،
در عمل الهامبخش موجی از انتقاد داخلی علیه سیاستهای دولت خود او شد. این رویداد نشان میدهد که عملیاتهای اثرگذاری روانی در عصر شبکههای اجتماعی و رسانههای فرارسانهای، خود حامل ریسکِ بومرنگ سیاسیاند؛ پیامفرستنده نمیتواند کنترل کامل
بر مخاطب یا برداشتهای متقابل داشته باشد.
دلایل شکلگیری اعتراضات در سرزمین های اشغالیتحلیل چندوجهی شرایط داخلی در سرزمین های اشغالی نشان میدهد که تجمعها صرفاً واکنشی آنی به پیام نتانیاهو نبودند؛ بلکه محصول انباشتی از نارضایتیها و سیاستهای دولت در ماهها
و سالهای اخیر هستند. موارد زیر از جمله عواملی است که به شکلگیری این موج کمک کردند:- جنگ طولانیمدت و فرساینده در غزه و هزینه انسانی و اقتصادی آن؛- خشم عمومی از تأخیر در بازگرداندن اسیران و فشار خانوادههای اسرای
گمشده؛- افزایش هزینههای اقتصادی و اثرات رکود؛ گزارشها از خسارات میلیاردی تنها در یک روز اعتصاب حکایت دارند؛- اختلاف جدی بین دولت و برخی نهادهای امنیتی و ارتش که بعضاً با سیاستهای کابینه همسو نیستند؛-
هوشمندی شبکههای اجتماعی و سازماندهی سریع معترضان، از جمله هماهنگی اعتصابها و تجمعها.
وقتی موعظهکننده، خود مخاطب میشوداین اتفاق، قابلیت طنز و کنایه سیاسی را بهصورت برجستهای عرضه میکند: کسی که از مردم ایران میخواست «به خیابان بیایند» تا آزادی را مطالبه کنند، ناگهان شاهد خیابانهایی
است که علیه خودش میخروشند. این وضعیت را میتوان نمادی از ناکامی سیاست «تحریک از دور» دانست؛ سیاستی که ضمن نادیده گرفتن پیچیدگیهای بومی یک جامعه هدف، معالأسف خودِ سازندهٔ پیام را نیز در معرض آسیب قرار میدهد. پیام نتانیاهو، اگرچه ساخته
شده برای هدفی فراتر از مرزها بود، اما به صورت غیرمنتظرهای شعله انتقادات داخلی را شعلهور کرد، بیش از آنکه در ایران تأثیرگذار باشد. پیامدهای سیاسی داخلی برای کابینه نتانیاهوگسترش اعتراضات و اعتصابات
عمومی برای سیاستگذاران اسرائیلی، بویژه در شرایط جنگی، مثل یک پیشزلزله سیاسی است. این رویداد میتواند پیامدهای زیر را به دنبال داشته باشد:- تضعیف مشروعیت سیاسی دولت در افکار عمومی و تقویت اپوزیسیون؛- افزایش فشار
بر کابینه برای دستیابی به نتایج ملموس در موضوع اسرا و پایان جنگ؛- تشدید شکاف میان نهادهای تصمیمگیر و بخشهای امنیتی؛ اگر اختلاف درون ساختار حاکمیت آشکارتر شود، سیاست خارجی و امنیتی دستخوش نوسان خواهد شد؛
- آثار اقتصادی بلندمدت؛ اعتصابات مکرر و تعطیلی کسبوکارها سرمایهگذاری و تولید را تحت فشار قرار میدهد و دولت را وادار به پاسخگویی مالی میکند.یک سوال؛ چرا پیامهای تبلیغی بهجای مخاطبِ هدف، خودِ فرستنده را هدف میگیرند؟
سه عامل کلیدی در این پدیده نقش دارند:1) پیچیدگی اجتماعی و سیاسی مقصد: تحریک مصنوعی یک جامعه از خارج، بدون درک عمیق از نیروها، معنادار نیست. جامعهها مجموعهای پیچیده از شبکههای روابط، منافع متضاد و عوامل فرهنگیاند که پیام خارجی نمیتواند
بهسادگی آنها را همسو کند.2) اثر دوطرفه رسانههای اجتماعی: محتوا نه تنها انتشار مییابد، بلکه بازتولید، بازخوانی و به کار گرفته میشود؛ پیام فرستنده میتواند در نگاه مخاطب داخلیِ فرستنده معکوس خوانده شود.
3) واکنش مردمی به دخالت خارجی: هنگامی که یک مقام سیاسی خارجی، مردم کشوری دیگر را مورد انتقاد قرار داده و برای آنان تعیین تکلیف می کند، این باعث می شود که شهروندان آن کشور علیرغم گرایشات مختلف سیاسی و سلایق گوناگون، در کنار یکدیگر بیشتر
متحد شده و نسبت به استقلال و حق تعیین سرنوشت و ممانعت از دخالت خارجی هوشیارتر و متحد تر شوند.