به گزارش تحلیل ایران در اوج تلاطم جنگ سرد، زمانی که آمریکا و شوروی در یک نبرد تمام عیار پنهان درگیر بودند، آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) یکی از تاریکترین و بحثبرانگیزترین برنامههای تاریخ خود را کلید زد.
پروژه امکیاولترا ، نام رمز عملیاتی بود که هدف آن نه تسلیحات اتمی یا موشکی، بلکه فتح آخرین سنگر وجودی انسان بود: کنترل کامل ذهن. این پروژه که از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۷۳ به صورت کاملاً مخفیانه اجرا شد، نمونهای تکاندهنده از سوءاستفاده از قدرت دولتی، نقض فاحش حقوق
بشر و عبور از تمام مرزهای اخلاقی برای پیشبرد اهداف سیاه آمریکایی بوده است.
ریشههای پروژه، علم در خدمت شکنجه
جرقه آغاز امکیاولترا، پروژه دولت آمریکا برای شکنجه زندانیان جنگی در کره و ویتنام بود.
طراحان در نظر داشتند تا تمام اطلاعات مدنظر را از سربازان اسیر دشمن استخراج کنند و حتی سخن از تولید داروهای حقیقت گویی به میان آوردند.
در میانه این خواسته های نامعقول و غیراخلاقی، دانشمندان سازمان جاسوسی آمریکا علم را به خدمت منافع ضدانسانی در آوردند و پروژه ام کی اولترا متولد شد.
زرادخانه غیرمتعارف سیا، از روانگردانها تا شکنجه روانی
روشهایی که در امکیاولترا به کار گرفته شد، بیشتر به داستانهای علمی-تخیلی شباهت داشت تا عملیاتهای اطلاعاتی متعارف. این آزمایشها که اغلب بدون رضایت و آگاهی قربانیان انجام میشد، بر دو محور اصلی استوار بود:
۱. استفاده سیستماتیک از مواد روانگردان
سلاح اصلی سیا در این پروژه، ماده توهمزای قدرتمند الاسدی (LSD) بود. تئوری پشت این کار بر این پایه استوار بود که میتوان با استفاده از این مواد، شخصیت و اراده فرد را به طور کامل تخریب کرد و سپس ذهن خالی او را با اطلاعات جدید برنامهریزی نمود.
عوامل سیا این ماده را به صورت مخفیانه به طیف وسیعی از افراد، از جمله بیماران روانی، زندانیان، معتادان و حتی کارمندان خود میخوراندند تا واکنشهای آنها را در شرایط غیرمنتظره بسنجند.
اوج این اقدامات غیرانسانی، عملیاتی موسوم به اوج نیمهشب بود که در آن، سیا با تأسیس خانههای امن، از طریق فاحشهها، مشتریان را با LSD مسموم میکرد و رفتار آنها را از پشت آینههای یکطرفه مطالعه میکرد.
در ادامه لحظه ال اس دی دادن به یکی از قربانیان را مشاهده میکنید:
۲. تکنیکهای تخریب روان
علاوه بر داروها، سیا بر روی مجموعهای از تکنیکهای شکنجه روانی نیز سرمایهگذاری کرد. روانپزشکانی که با این پروژه همکاری میکردند، روشهایی مانند استفاده از دوزهای بسیار بالای شوک الکتریکی، محرومیت حسی (قرار دادن فرد در انزوای کامل برای روزها) و هیپنوتیزم
را برای درهم شکستن مقاومت روانی سوژهها به کار میبردند.
یکی از بدنامترین این روشها، رانش روانی بود که در آن، فرد را با ترکیبی از داروها به کما برده و سپس یک پیام صوتی را برای هفتهها به صورت مداوم برایش پخش میکردند تا حافظه او را پاک کرده و شخصیت جدیدی را جایگزین کنند.
قربانیان بینام و افشای یک جنایت دولتی
قربانیان امکیاولترا، برخلاف تصور، جاسوسان دشمن نبودند، بلکه اغلب از آسیبپذیرترین اقشار جامعه آمریکا انتخاب میشدند؛ افرادی که صدایشان به جایی نمیرسید و غیبتشان توجه کسی را جلب نمیکرد.
بسیاری از این افراد دچار آسیبهای روانی دائمی، از دست دادن حافظه و اضطراب شدید شدند و زندگیشان برای همیشه تباه شد.
مرگ مشکوک دکتر فرانک اولسون، دانشمند ارتش که پس از مصرف اجباری LSD از پنجره هتل به بیرون پرید، تنها نمونهای از نتایج مرگبار این آزمایشها بود.
این عملیات تاریک دههها در سکوت باقی ماند تا اینکه در سال ۱۹۷۵، تحقیقات کمیته چِرچ در سنای آمریکا، پرده از بخشی از این جنایات برداشت.
این افشاگریها جامعه آمریکا را در شوک فرو برد و مشخص کرد که چگونه یک سازمان دولتی، در خفا و بدون هیچگونه نظارتی، به دشمن شهروندان خود تبدیل شده بود.
اسناد باقیمانده نشان داد که در سال ۱۹۷۳، ریچارد هلمز، رئیس وقت سیا، دستور نابودی بخش بزرگی از پروندههای امکیاولترا را صادر کرده بود تا ابعاد این فاجعه برای همیشه پنهان بماند.
ام کی اولترا، نقاب دموکراسی و چهره پنهان تروریسم دولتی
پروژه امکیاولترا فراتر از یک برنامه اطلاعاتی شکستخورده، آینهای است که تضاد عمیق و ریاکارانه در سیاستهای دولت آمریکا را به نمایش میگذارد.
کشوری که همواره خود را مدعی دموکراسی، اخلاق و حقوق بشر در جهان معرفی میکند، در خفا و در تاریکترین زوایای نهادهای امنیتی خود، به عامل مستقیم اقدامات ضدانسانی و تروریسم دولتی علیه مردم دیگر کشور ها و حتی شهروندانش تبدیل شد.
این پروژه به وضوح نشان میدهد که چگونه شعارهای زیبای آزادی و کرامت انسانی میتواند به ابزاری برای لاپوشانی وحشیانهترین آزمایشها تبدیل شود.
دولتی که وظیفه حفاظت از مردمش را بر عهده دارد، در ماجرای امکیاولترا، خود به شکارچی ذهن و روان آنها بدل گشت و از آسیبپذیرترین افراد جامعه به عنوان ابزار آزمایشگاهی استفاده کرد.
این میراث تاریک، یک لکه ننگ ابدی در کارنامه امنیتی آمریکاست و این حقیقت تلخ را یادآوری میکند که در پشت پرده شعارهای حقوق بشری، واقعیتی به مراتب ترسناکتر در جریان است و ماهیت کثیف دولت ها فراتر از شعار های توخالی آن ها است.