به گزارش تحلیل ایران ، در تحلیل ارتباط متقابل آمریکا و رژیم صهیونی، بعضی تحلیلگران اسرائیل را پایگاه نظامی استراتژیک آمریکا در غرب آسیا میدانند. در مقابل، عدهای دیگر بر این باورند که در معادلات واقعی قدرت، این آمریکا است که گاه تا مرز بازیچه شدن در دست
تلآویو پیش میرود؛ جایی که سیاستمداران آمریکایی برای حفظ حمایت کارتلهای صهیونیستی، عملاً تصمیمهای کلان ملی را با خطکشی تلآویو تنظیم میکنند.
به نظر میرسد اسرائیل در بسیاری از تصمیمات استراتژیک خود تابع و هماهنگ با آمریکا است. بنابراین تعبیر ابزار یا بازوی منطقهایِ دولت سلطهطلب آمریکا، یک تعبیر واقعی و درست به نظر میرسد. اما برای اثبات این مدعا به چه نکات و اطلاعاتی میتوان استناد کرد؟
۱. اذعان مقامات آمریکایی و اسرائیلی
گزیدهای از سخنان مقامات مرتبط آمریکایی و اسرائیلی، تصویر روشنتری از نسبت قدرت و فرماندهی میان آمریکا و اسرائیل ارائه میدهد. به طور مثال ترامپ در گفتگو با فاکس نیوز در پاسخ به سوالی درباره خلع سلاح حماس، برای اولینبار اسرائیل را نیروی نیابتی آمریکا خواند
و گفت: «آنها (حماس) قول دادند که [خلع سلاح خواهند شد]. گفتند که این کار را خواهند کرد. آمریکا یا یک نیروی نیابتی مانند اسرائیل آنها را خلع سلاح خواهد کرد.»
همچنین، بنیامین نتانیاهو طی سخنرانی خود در کنگره آمریکا در ۲۴ جولای ۲۰۲۴ صراحتا جنگ با محور مقاومت را «جنگ آمریکا» نامید: «دشمنان ما، دشمنان شما هم هستند. جنگ ما، جنگ شما و پیروزی ما، پیروزی آمریکا نیز هست. پیروزی ما بر حماس ضربه ای قوی بر محور تروریستی
ایران است. کسانی که به اسرائیل حمله کنند، بهای سنگینی را خواهد پرداخت و آمریکا پشت ما ایستاده است.». عبراتی که نشان میدهد اسرائیل سیاست خود را کاملاً در راستای منافع و تلقی آمریکاییها قرار میدهد.
وقتی ساختار قدرت اینگونه چیده میشود، استقلال دیگر معنایی ندارد. اسرائیل نه فقط از نظر نظامی، بلکه از نظر سیاسی نیز به آمریکا وابسته است.
در تمام بحرانهای منطقهای از لبنان تا غزه و سوریه، اسرائیل پیش از هر تصمیم مهم، هماهنگی خود را با واشنگتن انجام میدهد. در بحران غزه، تماسهای مکرر بایدن با نتانیاهو، نه از سر مشورت که از موضع کنترل بود. حتی رسانههای آمریکایی هم نوشتند که بایدن بارها به
تلآویو دستور توقف موقت عملیات زمینی داده و اسرائیل ناچار به تبعیت شده است.
۲. کمکهای مالی و اقتصادیِ آمریکا به صهیونیستها
آیتالله خامنهای در سخنان اخیرشان دولت آمریکا را شریک اصلی رژیم صهیونیستی در جنایت علیه مردم غزه معرفی کردند: «آمریکا در جنگ غزّه شریک اصلی است؛ بدون تردید. خود او هم در این صحبتهایش اعتراف کرد، گفت ما در غزّه با هم کار کردیم؛ اگر نمیگفت هم معلوم بود؛ تسلیحات
آنها، امکانات آنها فراوان آمد در اختیار رژیم صهیونیستی تا روی سر مردم بیپناه غزّه ریخته بشود.» ۱۴۰۴/۰۷/۲۸
در همین راستا توجه به این آمار حائیز اهمیت است که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، ایالات متحده قوانینی و لوایحی را تصویب کرد که دستکم ۱۶.۳ میلیارد دلار کمک مالی و نظامی مستقیم به اسرائیل اختصاص میدهد.
همچنین در سالهای ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۵، آمریکا بودجه قابلتوجهی برای همکاریهای علمی و فناورانه برای اسرائیل اختصاص داد. این حمایتها شامل صدها میلیون دلار سرمایهگذاری در پروژههای مشترک فناوری، از جمله در حوزههای هوش مصنوعی، امنیت سایبری و فناوریهای پیشرفته
دفاعی از طریق نهادهایی مانند وزارت انرژی آمریکا بود. این همکاریها در عمل کمکی موثر و بسیار کلیدی به رژیم صهیونیستی خصوصا در بُعد اقتصادی و فناورانه بوده و بخش مهمی از پشتیبانی غیرنظامی و راهبردی واشنگتن از تلآویو محسوب میشود.
از سوی دیگر در بحران مالی سال ۲۰۲۴، زمانی که بودجهی داخلی آمریکا درگیر بنبست بود، کمک به اسرائیل بدون حتی یک روز تأخیر پرداخت شد. این یعنی اولویت تلآویو حتی بر بودجهی معلمان و بیمهی درمانی آمریکاییها مقدم است.
۳. کمکهای نظامی سنگین به رژیمِ کودککُش
ایالات متحده در طول جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل حدود بیست درصد از کل موجودی سامانه پدافند موشکی تاد خود را با هزینهای بالغ بر ۸۰۰ میلیون دلار مصرف کرد.
به گزارش اسرائیل هیوم، صدها مورد سوختگیری هوایی توسط ایالات متحده برای جنگندههای اسرائیلی که مأموریت حمله به ایران را داشتند، انجام شد. این مأموریتها با استفاده از هواپیماهای سوخترسان صورت گرفت. گزارشات دیگر نیز نشان میدهند که در طول این درگیری، بیش
از ۳۰ هواپیمای سوخترسان آمریکایی از آمریکا به سمت اروپا و غرب آسیا اعزام شدند.
واشنگتن نه تنها پیشرفتهترین فناوریهای نظامیاش از جنگندههای F-35 تا بمبهای سنگرشکن را در اختیار اسرائیل میگذارد، بلکه ذخایر تسلیحاتیاش را در خاک اسرائیل انبار کرده تا در زمان بحران به آن دسترسی فوری دهد.
۴. پشتیبانی سیاسی و بینالمللی از صهیونیستها
اما مسئله فقط پول نیست؛ مسئله این است که بسیاری از تصمیمهای کاخ سفید، در بزنگاههای حساس، نه بر اساس منافع ملی آمریکا بلکه برای حفظ منافع امنیتی اسرائیل گرفته میشود.
آمریکا در شش نوبت از جمله در سپتامبر ۲۰۲۵ قطعنامههایی را که خواستار آتشبس فوری، آزادی گروگانها و دسترسی بشردوستانه به غزه بودند، وتو کرد. این اقدامات بهطور مؤثری از فشار بینالمللی علیه اسرائیل جلوگیری کرد: «آمریکا بیشرمانه قطعنامهی شورای امنیّت را
برای قطع بمباران و آتشبس وتو میکند! اینها با هم فرقی ندارند، اینها یکیاند. «وتو میکند» یعنی چه؟ یعنی همدستی میکند در ریختن بمب بر روی کودک و زن و بیمار و پیر و مردم بیدفاع.» ۱۴۰۲/۱۰/۰۲
همچنین در جولای ۲۰۲۵، آمریکا به کشورهای عضو دیوان کیفری بینالمللی هشدار داد که در صورت ادامه پیگردها علیه مقامات اسرائیلی، اقدامات تلافیجویانه بیشتری را در نظر خواهد گرفت. این تهدیدات شامل تحریمهای اقتصادی و دیپلماتیک میشد.
همه این اقدامات، از فشار سیاسی و دیپلماتیکی که میتوانست برای رژیم صهیونیستی ایجاد شود، جلوگیری کرد.
۵. پشتیبانی امنیتی-اطلاعاتی از رژیمِ تروریست
ارتباطات اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل از دههی ۱۹۶۰ به بعد چنان گسترده شده که سازمانهای جاسوسی دو کشور عملاً دفتر مشترک دارند.
سازمان NSA (آژانس امنیت ملی آمریکا) بخشی از دادههای شنود منطقهای خود را مستقیماً در اختیار موساد قرار میدهد. در مقابل موساد نیز اطلاعات میدانی دربارهی کشورهای عربی و ایران را در اختیار واشنگتن میگذارد.
بلافاصله پس از ۷ اکتبر، پنتاگون دهها کماندو و افسران اطلاعاتی را به اسرائیل اعزام کرد تا در نجات گروگانها و ترور رهبران حماس (مانند یحیی سنوار) کمک کنند.
۶. پشتیبانی رسانهای و تبلیغاتی از صهیون
رسانههای آمریکایی نقش موثری در کوچک جلوه دادن جنایات بزرگی که رژیم صهیونی مرتکب شده است داشتهاند.
به طور مثال علیرغم کشتار گسترده غیرنظامیان در غزه و ویرانیهای بیسابقهای که جهان به چشم خود دیده است، مقامهای آمریکایی همچنان در موضعی از اسرائیل دفاع میکنند و هر گونه جنایت اسرائیل را با دفاعی بودن این اقدامات توجیه میکنند. اظهارات اخیر ویتکاف و جرد
کوشنر، فرستادگان ویژه ترامپ برای آتش بس در غزه که در مصاحبهای با برنامه «۶۰ دقیقه» شبکه سیبیاس وقوع نسلکشی در غزه را انکار کردند، بار دیگر نشان داد چگونه دولت آمریکا با نادیدهگرفتن رنج میلیونها فلسطینی، از جنایات اسرائیل در پوشش «دفاع از خود» حمایت میکند.
سیاست رسانههای آمریکایی حتی نشان داد که پلتفرمها نیز بیطرف نیستند بلکه تربیتشدهی سیاستاند. اینستاگرام و به طور کلی متا که خود را پلتفرمی آزاد معرفی میکند، در عمل برای کاربرانی که از تصاویر و واژگانی خاص که به دایرةالمعارف مقاومت نزدیکاند استفاده
میکنند، محدودیتهایی را ایجاد میکند و در بسیاری مواقع صفحات کاربری آنها را مسدود میکند. این سیاست رسانهای سوگیرانه نشان میدهد که جنگ نرم ادامهی همان جنگ سخت است و سانسور مقاومت و سیاستهای دوگانه هم بخشی از همان نبرد است: «اسرائیل که یک روزی تا صیدا
و جلوتر از صیدا و تا خودِ بیروت هم آمد، امروز بیروت را اشغال میکرد، لبنانی باقی نمیماند؛ گروه مقاومت است که جلوی اینها را گرفته است. آنوقت آمریکاییها، حضرات سیاستمداران صادق و راستگوی آمریکا(!) اینها را میگویند تروریست و ایران را بهخاطر حمایت از اینها
میگویند مدافع تروریسم!» ۱۳۹۴/۰۴/۲۷
از سوی دیگر این رسانهها با نشر اکاذیب در مورد حماس و جریان مقاومت فلسطین تلاش دارند تا به نحوی اقدامات خود را درست جلوه داده و توجیه نمایند. به تعبیری دیگر سیاستهای رسانهای آمریکایی در تلاش است تا بار جرم رژیم صهیونیستی را سبک کند. به طور مثال، در نخستین
روزهای پس از عملیات طوفان الاقصی، رسانههای آمریکا دروغ بزرگ سر بریده شدن ۴۰ کودک توسط حماس را منتشر کردند تا افکار عمومی حماس را مورد تهاجم قرار داده و جنایات رژیم صهیونیستی در حمله به بیمارستانها و مردم غزه از کانون توجهات دور شود.
همدستی در جنایت!
در نهایت آنچه میان واشنگتن و تلآویو میگذرد، صرفاً یک اتحاد استراتژیک نیست. بلکه یک همدستی در جنایت است. آنها در حقیقت یک بازگیر هستند که در دو نقطه مختلف جهان مستقر شدهاند. و در این میان آمریکا نقش رهبری و فرماندهی را دارد و اسرائیل نیز بازوی اجرایی
آمریکا و رژیم نیابتی آمریکای مستکبر در منطقه است. به تعبیر دیگر آمریکا پشت میز نشسته است و دستور شلیک میدهد اما اسرائیل ماشه را میکشد. حال در این نقطه طبیعی است که انتقاد از اسرائیل و ایستادگی در مقابل این رژیم، خشم مقامات آمریکایی را برانگیزد: «امروز مبارزهی
با اسرائیل مبارزه با نظام سلطه است. همچنانکه میبینید شما که علیه رژیم صهیونیستی حرف میزنید، آن مسئول و سیاستمدار آمریکایی، احساس دشمنی و خصومت با شما میکند.» ۱۳۹۶/۰۳/۳۱