به گزارش تحلیل ایران در دهههای گذشته تهران بارها ثابت کرده که توانایی اجرای پیچیدهترین پروژههای عمرانی و مهندسی را دارد. از ساخت برج میلاد، یکی از شاخصترین سازههای مخابراتی منطقه، تا پروژههای زیرساختی عظیم مانند تونل نیایش، پل طبیعت، خطوط و استگاههای
متعدد مترو و آزادراههای چندسطحی، همه نشان دادهاند که پایتخت ایران از نظر فنی، مهندسی و علمی در سطحی قرار دارد که میتواند بزرگترین و دشوارترین طرحهای عمرانی را به انجام برساند.
نگاهی به تاریخچه ساختوساز در تهران نشان میدهد که پیچیدگی و بزرگی پروژهها هرگز مانع اجرا نشده است.
برج میلاد نماد توان فنی مهندسان ایرانی است؛ سازهای با ارتفاع بیش از ۴۰۰ متر که ساخت آن در بسیاری از کشورها نیازمند همکاری شرکتهای متعدد بینالمللی است.
پل طبیعت نیز نمونهای از طراحی خلاقانه، اجرای مهندسی دقیق و بهرهگیری از فناوریهای تازه در معماری شهری بود. پروژههایی مانند تونلهای شهری، خطوط طولانی و عمیق مترو، مراکز تجاری عظیم و توسعه بزرگراهها نیز ثابت کردهاند که تهران از نظر ظرفیت اجرایی و دانش
فنی کمبودی ندارد.
مشکل کجاست؟ ناتوانی فنی یا نبود تصمیم؟
با کنار هم قرار دادن این شواهد، مسئله تهران کاملاً روشن است:
پایتخت نه از نظر فنی و مهندسی عقبمانده است و نه با کمبود دانش روبهروست؛ مشکل در ساختار تصمیمگیری و مدل مدیریت پروژههاست.
هزینههای سنگین زمین در تهران، نگاه صرفاً دولتی به پروژههای ورزشی، نبود مدلهای اقتصادی پایدار برای جذب بخش خصوصی و پیچیدگی مجوزها باعث شده که ساخت یک استادیوم مدرن در پایتخت بهرغم ضرورت، سالها به تعویق بیفتد.
این در حالی است که تجربه استانها نشان داده است که هرگاه پروژه به بخش خصوصی سپرده شده و مدل بهرهبرداری چندمنظوره تعریف شده، ساخت ورزشگاه هم ممکن بوده و هم مقرونبهصرفه.
حمزه علیپور، کارشناس مدیریت ورزشی در این خصوص میگوید: راهحل؛ اعتماد به بخش خصوصی و تغییر نقش دولت
اگر تهران میخواهد از بحران زیرساختی در فوتبال خارج شود، باید مسیر خود را تغییر دهد.
دولت و شهرداری در این حوزه باید از نقش «مجری» به نقش تسهیلگر تبدیل شوند؛ یعنی:
واگذاری زمین مناسب در شهرهای اقماری یا اطراف پایتخت
سادهسازی مجوزها
تضمینهای حمایتی محدود اما مؤثر
تعریف مدلهای درآمدزا برای بهرهبرداری سالانه
ایجاد چارچوب روشن برای مشارکت بخش خصوصی.